-
:)
سهشنبه 18 تیرماه سال 1392 13:20
هستم. میگذرونم. با آزمون و خطا امتحان میکنم راههای جدیدو. یکم جلو میرم شاید پا پس بکشم. شاید ادامه بدم. یه جایی میبینم خیلی هم جلو رفتم اما باید برگردم. اول جاده... درد داشت. برگشتم. حالا دوباره یه راه جدید رو دارم امتحان میکنم. کمی ترس دارم. همین. امیدوارم انتهای این راه، که مسلما آغاز یک راه جدیده، به حقیقت و آرامش...
-
بالا و پایین
جمعه 14 تیرماه سال 1392 17:58
برای آدم صفر و یکی که منم، وقتی به یک ناهمواری میخورم انگار دیگه دنیا تمام شده. این روزها... این مدت، دارم روی خودم کار میکنم تا ازین صفر و یکی در بیام. که خاکستری رو هم ببینم. به 1 و 25 صدم هم بها بدم. سخته. تغییر خیلی سخته. گاهی حس کم آوردن دارم. گاهی میگم نکنه همه این تلاشها بیخود و بیجهته. خدا میدونه. فقط خدا...
-
من به تو باور دارم
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 21:51
-
first attempt
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 17:52
from now on, I ve decided to overcome my overthinking problem. actually I don have any special guideline or tactic ahead. I m gonna practice keeping my mind away from specific subject matters bothering me, on an ongoing-moment basis.
-
هی وای من
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 12:28
امروز قراره یک کار هیجان انگیز انجام بدم و از حالا کلی براش هیجان دارم و امیدوارم نتیجه خوبی ازش بگیرم! ب عد از چند مدت یه آرامش زیرپوستی خوبی بالاخره در وجودم پیدا شد و الانه هم آرومم و هم هیجان مند! خدایا شکرت.
-
مرا بشنو از دور... دلم میخواهدت
شنبه 8 تیرماه سال 1392 22:14
-
باد
شنبه 8 تیرماه سال 1392 09:05
-
سکوت
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 16:24
یه چیزایی رو واقعن نمیشه عنوان کرد. خدایا شکرت بابت خواسته ای که ازت داشتم و برام محقق کردی. اما همونطور که همیشه همه گفتن رسیدن به خواسته ها لزومن برای آدم شادی و آرامش به بار نمیاره. این بار من موندم و کلی سوال بی جواب. منم و تویی و سکوت. با من حرف بزن. این سکوت منو دیوانه میکنه. نترس... حرف بزن. کاش میتونستم بی...
-
توقف
دوشنبه 3 تیرماه سال 1392 12:38
تو چقدر ترسویی... زندگی من از وقتی این جمله رو بهم گفتی منجمد شد. دلم میخواد تا دنیا دنیا توی اون لحظه ی جادویی بمونم. دلم میخواد این یخ هیچ وقت آب نشه. خدایا ممنونم ازت. تو رو به خاطر اینکه بهم امید میدی و قدرت ادامه دادن، خیلی شکرگذارم. هیچ وقت فکر نمیکردم آرزوی کوتاه مدتی که دیروز داشتم اینقد زود به لطف تو برآورده...
-
?
شنبه 1 تیرماه سال 1392 19:37
آی ام کانفازلد...
-
...
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 16:26
امروز، غم، اشک، زخمی که به دلم مونده... امروز، ترس، فرار، بازی قایم موشک. خدایا کمکم کن صبور باشم. بگذرون این روزها رو. به خصوص آخر هفته رو
-
دانستن و دانسته شدن
سهشنبه 28 خردادماه سال 1392 12:58
آدمها دوست دارند که دانسته شوند. دوست دارند کسی بیاید و دری بزند. برایشان چندان مهم نیست آن کس تا باز شدن در چقدر منتظر بماند، مهم تر آن است که بماند. این است اشتیاق آدمها به دانسته شدن. ولی تو... ای تو! بدان که مشتاقم به دانستنت. من اینجا نشسته ام. مانده ام. در را باز کن. مرا با آنها که در میکوبند و فرار میکنند یکسان...
-
curious
جمعه 24 خردادماه سال 1392 22:06
it should be interesting to love and be loved back
-
من رأی میدهم
جمعه 24 خردادماه سال 1392 11:22
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل وگر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم
-
حرکت
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 10:31
رشد میکنم. قد میکشم نرم نرم و سر بلند میکنم؛ همانند جوانه ای به سوی نور، روشنایی. به مرز زمین رسیده ام. آنجا که شعاع نور خورشید از میان ذرات تاریک خاک بر پیکرم مینشیند و نوازشم میکند. میخواهم بیشتر رشد کنم. میخواهم به سوی آسمان، به سوی نور حرکت کنم. هر چه بیشتر تلاش میکنم، تاریکی ذرات خاک تنم را عمیقتر خراش میدهد....
-
تولدم مبارک
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 19:19
-
تنهایی و سرشاری
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 08:49
دور و برم آدم زیاده. ولی مدتهاست به این نتیجه رسیدم که آدمها (اینکلودینگ خودم) خودخواه تر و کوچکتر از این حرفان که برات اهمیتی قائل بشن یا بخوان شریک دنیات، غمت یا شادیت بشن. شادیهات رو که هیچ... کسی چشم دیدنشو نداره. خیلی وقته دیگه با هیچ کس حرف نمیزنم از خودم. خیلی وقته حسمو، فکرمو و دنیامو با هیچ کس شریک نشدم. ولی...
-
شاملو
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 14:59
با در افکندن خود به دره شاید سرانجام به شناسایی خود توفیق یابیم...
-
?
جمعه 17 خردادماه سال 1392 23:20
برام خیلی جالبه آدمایی که سرسختانه میگن رای نخواهند داد با اشتیاق بیشتری بحثهای انتخاباتو دنبال میکنن. مناظره امروز رو دوست داشتم. احساس میکنم کمی منو دچار تردید کرد نسبت به رایی که میخوام بدم. باید دید چه جوری جلو میره تا روز انتخابات.
-
:)
جمعه 17 خردادماه سال 1392 18:09
زبونم بند اومده.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 08:18
صبوری کن... شیرینی این لحظه ها رو مزه کن.
-
سه نقطه
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 14:07
تا وقتی که بیگ بنگ تئوری هست، حال منم خوبه. دنیای من اونجاست. انگار هیچ وقت مال اینجا نبودم. دنیایی که نرم نرم و بی جنجال راهشو توی وجودم باز کرده. استار ترک و کلینگان و چیزکیک فکتوری... هی... آقای شلدون کوپر! بینظیرترین موجودی هستی که به عمرم دیدم و مطمئن باش که این حرفم سارکازم نبود. لئونارد... ... ... کاش بیاد یه...
-
the same
سهشنبه 7 خردادماه سال 1392 15:09
in the past, I didnt know, I couldnt judge. now, I know, I shouldnt judge.
-
همزمانی
سهشنبه 7 خردادماه سال 1392 10:31
توی ون دم در هتل منتظر نشسته بودم که بریم سمت فرودگاه. غرق افکار خودم بودم. داشتم سبک سنگین میکردم که به اویی بگم دلم براش تنگ میشه یا نه؟ گفتنش برام سخت بود اما ترجیحم به عنوان بود تا پنهان. در همین دودلی و تردید بودم که یهو همسفرم که یه دختر هم سن و سال منه سوار ون شد و با دربان هتل خداحافظی کرد و بلند گفت دلم برات...
-
زندگی
یکشنبه 5 خردادماه سال 1392 11:47
شاید کمی دیر، اما تازه دارم معنای زندگی رو میفهمم. زندگی نه سنگ نشانه، نه رخداد است. زندگی از جنس جریانه. از جنس حرکت. زندگی همین رفتنهاست و گاه رسیدن و نرسیدن ها. زندگی یک بازیه، یک فیلمه و نه یک تصویر. زندگی رو باید بازی کرد...
-
wow
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 21:52
So far, today was the best day in my life.
-
شاملو
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1392 22:06
از بخت یاری ماست شاید که آنچه میخواهیم یا بدست نمی آید یا از دست میگریزد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1392 21:24
پدر خوابه و صدای خوابیدنش بهم یه آرامشی میده. مدتیه بیدار بودنهاش پره از سکوت و اضطراب. به همین خاطره که صدای خوابیدنش آرومم میکنه.
-
انتخابات
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 12:56
یادمه چهارسال پیش همینجا نوشتم که با وجود تمام اتفاقاتی که افتاده من باز هم رای میدم. الان که چهارسال گذشته و دوباره رسیدیم به یک دوره جدید نظرم عوض نشده. من آدم رای ندادن نیستم. من هدف رو فدای کارکرد نمیکنم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 19:43
ورزش کردن رو هیچ دوست ندارم اما ازینکه ورزش میکنم خوشحالم.