برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

سکوت

یه چیزایی رو واقعن نمیشه عنوان کرد. خدایا شکرت بابت خواسته ای که ازت داشتم و برام محقق کردی. اما همونطور که همیشه همه گفتن رسیدن به خواسته ها لزومن برای آدم شادی و آرامش به بار نمیاره. این بار من موندم و کلی سوال بی جواب. منم و تویی و سکوت. با من حرف بزن. این سکوت منو دیوانه میکنه. نترس... حرف بزن.

کاش میتونستم بی خیالی طی کنم. جدن چطور میشه بی خیال بود و گذر کرد؟ کسی بلده به من یاد بده بی خیالی طی کردنو؟

نظرات 3 + ارسال نظر
Amin چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:42 ب.ظ http://koocholoamin.blogsky.com

منم همین سوال رو دارم
چطوری بعضیا بی خیال از همه چی میگذرن
انگار نه انگار!

اکرم محمدزاده چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:10 ب.ظ http://www.akharinkalam.com

سلام دوست بزرگوارم . پست زیبا و پر از تاملی گذاشتی چون بسیار سخت است بی تفاوتی و بی خیالی . این درد مشترک همه بچه های ایران زمین شده . فقط می تونم اینو بگم که تنها نیستی . من هم مثل خودتم . ای مهربون

مبهم شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:01 ب.ظ

ایمیلتو چک کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد