یه چیزایی رو واقعن نمیشه عنوان کرد. خدایا شکرت بابت خواسته ای که ازت داشتم و برام محقق کردی. اما همونطور که همیشه همه گفتن رسیدن به خواسته ها لزومن برای آدم شادی و آرامش به بار نمیاره. این بار من موندم و کلی سوال بی جواب. منم و تویی و سکوت. با من حرف بزن. این سکوت منو دیوانه میکنه. نترس... حرف بزن.
کاش میتونستم بی خیالی طی کنم. جدن چطور میشه بی خیال بود و گذر کرد؟ کسی بلده به من یاد بده بی خیالی طی کردنو؟
منم همین سوال رو دارم
چطوری بعضیا بی خیال از همه چی میگذرن
انگار نه انگار!
سلام دوست بزرگوارم . پست زیبا و پر از تاملی گذاشتی چون بسیار سخت است بی تفاوتی و بی خیالی . این درد مشترک همه بچه های ایران زمین شده . فقط می تونم اینو بگم که تنها نیستی . من هم مثل خودتم . ای مهربون
ایمیلتو چک کن