برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

گریز...

بارالها... 

نعمت سلامتی را از بندگانت نگیر 

و اگر گرفتی آنها را گرفتار پزشکان ایرانی ننما 

و اگر چنین نمودی آنها را ببخش و بیامرز...

ن...ن!

با رئیسم فامیل شدم!

خون

زندگی رو تف کردم. خونی بود...

تویی؟

الو؟ (الو؟) 

الو؟ (مزاحمی؟) 

الو؟ (تویی؟)

بی‌تویی

بی تو چقدر تنهام...

نیاز؟

دیدین تئاتر که می‌رین آخرش همه بازیگرها میان جلو، مردم تشویقشون می‌کنن و اونها هم هی تعضیم می‌کنن؟ 

هیچ وقت حاضر نیستم تعضیم کنم. هیچ وقت... خدا رو شکر که جای اونها نیستم :)

خوبم

این آدمیزاد عجب موجودیه. به همه چیزززز عادت می‌کنه. یعنی‌ها... اگر الان به آدم ۱۰ تا قرص سیانور بخورونن بعد بگن مجبوری زنده بمونی، والا که زنده می‌مونه!  

ما آدمها عجب موجودات عجیب و غریبی هستیم...

وای خدایا... دارم از غصه دق می‌کنم. حقم این نبود... کجا چه بدی در حق کسی کردم که مستوجب این عقوبتم؟ خدایا دارم دیوانه می‌شم... چقدر بدبختم... چقدر ساده‌ام... چقدر احمقم...