برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

توقف

تو چقدر ترسویی...

زندگی من از وقتی این جمله رو بهم گفتی منجمد شد. دلم میخواد تا دنیا دنیا توی اون لحظه ی جادویی بمونم. دلم میخواد این یخ هیچ وقت آب نشه.


خدایا ممنونم ازت. تو رو به خاطر اینکه بهم امید میدی و قدرت ادامه دادن، خیلی شکرگذارم. هیچ وقت فکر نمیکردم آرزوی کوتاه مدتی که دیروز داشتم اینقد زود به لطف تو برآورده بشه...

نظرات 4 + ارسال نظر
http://qaemcloob.ir دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:47 ب.ظ http://qaemcloob.ir

دوست خوبم سلام
ممنون از مطالب بسیار زیبا تون
با اجازه چندتا از مطالب شما رو توی شبکه گذاشتم
انشاالله راضی باشی
خوشحال میشم شما هم عضو شبکه بشی
http://qaemcloob.ir
میتونی بیای اونجا یه گروه تشکیل بدی،مدیر گروه باشی و دوستانتو دعوت کنی و بصورت گروهی فعالیت کنی
اونجا هر قدر مطلب پست کنی امتیاز میگیری و هر لحظه میتونی ببینی چقدر پستات لایک خورده یا بازنشر شده
خلاصه حیفه این همه مطلب زیباست که غریب بمونه و منتشر نشه / چت آنلاین//تبادل لینک//بازی آنلاین
وبلاگ خود را به دوستان معرفی نمایید
ودوستان خوبی پیدا نمایید /
چت آنلاین//تبادل لینک//بازی آنلاین
منتظر حضور گرم شما هستم
حتما بیا

¸¸.•*´•.♥.•`*•.¸

¸¸.•*´•.♥.•`*•.¸
¸¸.•*´•.♥.•`*•.¸
(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_
http://qaemcloob.ir

به شبکه دوست یابی "قائم کلوب" بپیوندید

اولین شبکه ی مجازی مردم زیبا..

http://qaemcloob.ir


وبلاگ خیلی قشنگی دارین با عضویت در کلوب ما میتوانید
http://qaemcloob.ir
وبلاگ خود را به دوستان معرفی نمایید
ودوستان خوبی پیدا نمایید /
ساخت گروه//چت آنلاین//تبادل لینک//بازی آنلاین
منتظر حضور گرم شما هستم

امیدوارم بیای و کنار هم باشیم...

یک موجود زنده دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ب.ظ

کسانی که به تو می‌گویند ترسو معمولاً یا خودشان حاضر به اندیشیدن به عواقب امور نیستند، و یا ترس خود را در دامن تو می‌اندازند.

مبهم چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 ق.ظ

بهم گفت تو از challenge فرار میکنی. تو همه ی زندگیت. حتی وقتی کسیو دوست داری.میذاری ترسات بهت غلبه کنند...


حرف خوبی زد ولی راستش تغییر سخته .

حرف خوبی زده! میدونی من یه مدته یه همکار عزیز پیدا کردم که کمکم داره میکنه که نترسم. که مواجهه داشته باشم عوض فرار کردن و صورت مساله رو پاک کردن. یه بار منو مجبور کرد با یکی از ترسهام روبرو بشم. یادمه اون روز از شدت وحشت سه تا قرص آرامبخش خوردم. اما نتیجه ای که گرفتم... خیلی خوب بود.

پندار پارسا چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:18 ق.ظ

من به پایان تو امید دارم...

پایان ما مرگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد