هستم. میگذرونم. با آزمون و خطا امتحان میکنم راههای جدیدو. یکم جلو میرم شاید پا پس بکشم. شاید ادامه بدم. یه جایی میبینم خیلی هم جلو رفتم اما باید برگردم. اول جاده... درد داشت. برگشتم. حالا دوباره یه راه جدید رو دارم امتحان میکنم. کمی ترس دارم. همین. امیدوارم انتهای این راه، که مسلما آغاز یک راه جدیده، به حقیقت و آرامش و دانایی برسم.
برای آدم صفر و یکی که منم، وقتی به یک ناهمواری میخورم انگار دیگه دنیا تمام شده. این روزها... این مدت، دارم روی خودم کار میکنم تا ازین صفر و یکی در بیام. که خاکستری رو هم ببینم. به 1 و 25 صدم هم بها بدم. سخته. تغییر خیلی سخته. گاهی حس کم آوردن دارم. گاهی میگم نکنه همه این تلاشها بیخود و بیجهته. خدا میدونه. فقط خدا میدونه.
ولی نه! من دلم میخواد فکر کنم که همه این تغییرا خوبه. دلم میخواد بیگ پیکچر رو ببینم. آی مین لوک ات می. دو ماه پیش رو یادته؟ چقدر نا امید بودی؟ دنیای سیاه و سفید تو اون روزا سیاه سیاه بود. فکرشو میکردی دو ماه بعد اینجوری باشه؟ به خیالتم خطور نمیکرد. به جای این تصورات سیاه و سفید، به پیشرفتت نگاه کن. به اتفاقاتی که افتاده و مایلستون هایی که گذروندی. قبول کن که جلو رفتی. حتی طول گامهات چندان کوتاهم نبوده. خودت میدونی که فکرشم نمیکردی امروز اینجا و اینجوری باشی.
و الان... نباید بگذاری سختی بعضی لحظه ها تو رو به صفر بکشونه. باید تمرین کنی قضاوت نکردن رو. همش که حرف نیست. الان وقت عمله. قضاوت نکن دختر. تو چه میدونی تو فکر آدمها چی میگذره و چه لحظاتی رو دارن از سر میگذرونن. مثبت باش دختر. نگذار افکار منفی ذهنتو و مسیر زندگیتو خراب کنن. صبوری کن. تامل کن. قرار نیست به ثانیه همه چیز بشینه سر جایی که باید. هر کسی برای کاری که انجام میده دلیلی داره. کاری به دلیل اونها نداشته باش. زندگی خودتو بکن. محکم باش. تو خداتو داری. خدایی که میدونی مسیرو برات هموار میکنه. خدایی که میدونی گویی یک طناب نجات دور کمرتو گرفته و مطمینی نمیگذاره سقوط کنی. تو چیزی کم نداری که بترسی. پس شجاع باش. تو تلاشتو میکنی. قدمتو برمیداری. مهم نیت قبلیته که پاکه و صادقانه و از ته دل. پس در لحظه گیر نباش. جریان داشته باش. جلوی خودتو نگیر. تا همین الانش هم وقتی اتفاقات و لحظات خوبو کنار هم جمع میکنی خیلی بیشتر از لحظات سخت و منفی بودن.
پس دلیلی برای نگرانی وجود نداره. تو نباید خسته بشی دخترک. تازه اول راهی. هنوز راهی نرفتی. نباید به این زودی جا بزنی. خدا با توئه. جایی که تو ناخواسته خراب بکنی اون برات درست میکنه. جایی که تو کاری از دستت بر نمیاد اون دستتو میگیره و خودش جلوت میبره. جایی که داری تلاش میکنی اون حمایتت میکنه. نبینم ناامید و دل نگران بشی دیگه... همه چیز در جریانه. تو جواب خوش قلبی و تلاش صادقانت رو میگیری.
پس کنج این اتاق کز نکن... دستتو بده و بلند شو. بسم الله...
امروز قراره یک کار هیجان انگیز انجام بدم و از حالا کلی براش هیجان دارم و امیدوارم نتیجه خوبی ازش بگیرم! ب
عد از چند مدت یه آرامش زیرپوستی خوبی بالاخره در وجودم پیدا شد و الانه هم آرومم و هم هیجان مند!
خدایا شکرت.
تو چقدر ترسویی...
زندگی من از وقتی این جمله رو بهم گفتی منجمد شد. دلم میخواد تا دنیا دنیا توی اون لحظه ی جادویی بمونم. دلم میخواد این یخ هیچ وقت آب نشه.
خدایا ممنونم ازت. تو رو به خاطر اینکه بهم امید میدی و قدرت ادامه دادن، خیلی شکرگذارم. هیچ وقت فکر نمیکردم آرزوی کوتاه مدتی که دیروز داشتم اینقد زود به لطف تو برآورده بشه...