-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 دیماه سال 1393 21:23
ازون وقتاییه که یاد گذشته افتادم. شایدم گذشته یاد من افتاده.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 دیماه سال 1393 19:57
دلم میخاد یه چیزی بنویسم اما نمیشه. حسها اکثرن خوب نیستن و منم خسته شدم از پرداختن بهشون. دلم اعتماد میخواد. شایدم بهتره بگم ایمان.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 دیماه سال 1393 18:33
زندگی اره ایست در ماتحت آدمیان
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 آذرماه سال 1393 18:58
همه چیز خوبه و سر جاشه جز اینکه باز دچار این وسواس بی معنی شدم. باز باید شروع کنم خوردن قرصا رو تا از پا درم نیاورده.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 آبانماه سال 1393 21:32
دلم میلرزه... با هر کلمه و حرفی و تماسی فرو میریزم. واقعن تحمل شنیدن یا مواجهه با مشکلات آدمها رو ندارم. خیلی شکننده تر از این حرفا شدم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1393 22:27
یه تغییر تو خوراک روزانه ام ایجاد کردم و بنگ! انرژی ام خیلی خیلی بیشتر شده ... خدایا شکرت.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 مهرماه سال 1393 22:47
قبلترها فک میکردم مشکلم زودبلند شدنه... خیالم این بود اگه ساعت کاری بشه 10 مشکل منم حل میشه. الان فهمیدم مشکلم کلهم سرکار رفتنه. نمیدونم چرا افتادم تو این سراشیبی... دلم اون روزایی رو میخاد که صبحا قند تو دلم آب میشد موقع بلند شدن.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1393 22:36
feeling weird... somewhere between the ground and the air
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1393 21:47
شهر زیبا شده دوباره...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 21:24
تغییر فصل و اصولن چهار فصل تو این مملکت مثل یک معجزه میمونه... زیباترین چیزیه که میشه انتظارشو کشید
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 شهریورماه سال 1393 13:19
این روزا همه دلخوشیم اومدن پائیزه. پائیز قشنگ دوست داشتنی بی صبرانه منتظرتم. بیا و با اومدنت یکم حال و روز تیره و تار منو بهتر کن.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 شهریورماه سال 1393 22:41
یه چیزی کم میارم همش. یه چیزی سر جاش نیست انگار علاوه بر این یادم بمونه این روزا. روزایی که جایی نیستی که حقت باشه. روزایی که بقیه نمیفهمن جایی که تو هستی حقت نیست.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 شهریورماه سال 1393 20:25
وری لو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 مردادماه سال 1393 20:41
داشتم فک میکردم مدتهاست منتظر اتفاقا تموم بشن. امروز تموم بشه. کار تموم شه. جلسه تموم شه. هفته تموم شه. این حال مزخرف تموم شه. انتظار تموم شه. و در آخر همه چیز تموم میشه و نمیشه.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 مردادماه سال 1393 20:57
خداوندا شنبه ها را برای این ملت پرشور و سرفراز تعطیل قرار بده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1393 21:17
دلم میخواست صبحا آب پرتغال تازه میخوردم.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 مردادماه سال 1393 22:51
نه باور نمیکنم. باور نمیکنم دنیا اینقد بی حساب کتاب باشه. بریز... ببار.... همینطوری از در و دیوار روم ببار.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 مردادماه سال 1393 21:11
گاهی وقتا میمونم با این خشمی که درونمه چیکار کنم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 مردادماه سال 1393 11:53
دیشب خواب مدیر قبلیمو دیدم. هنوزم برام محترم و ارزشمنده. ولی چاره ای نبود. کاش میشد دوباره مدیرم باشه.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 مردادماه سال 1393 23:21
چار روز بخوریم بخوابیم ول بگردیم بلکه شنبه جونی پیدا شد بریم سر کار.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 تیرماه سال 1393 00:34
والیبال مان را عشق است...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 تیرماه سال 1393 22:02
یه جوری ام. دوست دارم این جور ام زود تمام بشه و یه جور خوب باشم. ازین که همیشه خسته ام، واقعن خسته ام. خدایا این خستگی چند وقته باعث شده کم سراغتو بگیرم. کم شکرت بگم و به خاطر لطف بی پایانت سپاسگذار باشم. ولی اینها چیزی از واقعیت وجودی تو، لطفت و مهربونیت کم نمیکنه. ببخشید که دورم. ولم. معلقم. کمکم کن محکم باشم و هر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 تیرماه سال 1393 21:56
دیدین میگن آدم کافیه یه بار یه گناهی بکنه دفعات بعدی انجام اون فعل راحت میشه. مصداق بارزش منم. سراغ کاری که ازش میترسم نمیرم ولی اگه یه بار دنیا جوری چرخید که رفتم تو دل ترسم، دیگه همه چی تمومه.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 تیرماه سال 1393 20:58
آلمان عزیزم قهرمان شد. اونقدر بد بازی کردن دیشب که بردشون خیلی بهم نچسبید. خیلی خسته ام و دلم دوبی میخواد و هتل کمپینسکی و اتاق رو به اسکی دوبی و چیزکیک فکتوری و مک و خرید و سینما و پیتزا کالیفرنیا... فقط پولش نیست.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 تیرماه سال 1393 22:00
یادم نمیاد آخرین باری که مث دیشب خوشحال شدم از ته دل کی بود. دیشب خاطره شد و تا ابد باقی خواهد موند. آلمان عزیزم مچکرم!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 تیرماه سال 1393 22:33
Is it true that you want it? Then act like you mean it.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 تیرماه سال 1393 15:12
دلم میخواست یه جایی زندگی میکردم که چیزکیک فکتوری داشت و مک میشد توش پیدا کرد... الان فقط دلم میخواست همچین جایی میبودم.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 خردادماه سال 1393 10:18
هشت سال منتظر همچین روری بودم... اسپانیا خداحافظ!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 خردادماه سال 1393 20:08
یه جور نامانوسی عجیبه حالم. گفتم آخر هفته شد و یه استراحت خوب میکنم یهو فکرم خراب شد... پشت سرش اعصاب و دل و اینام هم همینطور
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 خردادماه سال 1393 21:30
نمیدونم تا کی میتونم گیو آپ نکنم. گاهی سخته باور تغییر...