برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

قسم میخورم که ازین به بعد فقط و فقط پوکر فیس منو خواهی دید...

یه وقتایی هم مثل حالا... مثل حال الان من...

این که آدم به چیزی اعتقاد داشته باشه، دلیل بر خوبی اون فرد نیست. دلیل بر بدی اش هم نیست...

اعتقاد داشتن برای ما آدمها یک نیازه. مثل غذا خوردن. باید یاد بگیرم آدمها رو روی باورها و اعتقاداتشون قضاوت نکنم. 

من از حالا ناراحتم که بعد تعطیلی چارشنبه دیگه تا ماه رمضان هیچ تعطیلی نداریم. چه وضشه آخه... 

اوضاع کما فی السابق هست. آرومم خوبم. بی انرژی ام. صبحا به زور میرم سر کار. چه خوب میشد آدم نمیرفت سر کار ولی بهش ماهانه حقوق میدادن...


خدا جونم دستم به دامنت... چارچشمی هوامو داشته باش که دارم لیز میخورم!

هر روز بیشتر و بیشتر میفهمم که هیچ کس خونواده آدم نمیشه و هیچ عشق و احساسی نمیتونه به گرد پای حسی که خونواده بهت میده برسه... مادر، پدر، برادر و خواهر... به سلامتی خونواده. به سلامتی عشق واقعی... 

داداشی گلم چندتا اقیانوس و قاره هم که بینمون باشه همون یه جمله کافیه برام که مطمئن باشم توی دنیای به این بزرگی و میون این همه آدم هیچ مردی نمیتونه به من اون حس تکیه گاه و حامی رو بده که تو میدی. وجود تو برای من بس... 

سطح انرژیم خیلی کم شده. دلم لک زده واسه یکم انرژی...

دلم گرفته برای خواهرم و مضطربم برای کارم. کلن حس خوبی نیست الان.

و مکروا و مکر الله... و الله خیر الماکرین...