برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

گاهی خالی می‌شویم، 

خالی می‌شویم، 

چون زندگی میخواهد که ما نور بیشتری را بشناسیم.

خالی ام الان. خالی... من های وجودم اونقدر خسته ان که قدرت جنگیدن با همو ندارند. هر کدومشون آش و لاش افتادن یه وری. این شد که خالی شدیم.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مدتهاست در زمینه دوستیها و روابطم دچار چالش شدم. دیگه احساس راحتی ندارم با آدما به خصوص خانومها. خیلی از دوستان زندگیمو خط زدم و گذاشتم کنار. الان که چشممو باز میکنم میبینم واقعنی من دوستِ دختری برام نمونده. نهایتن دو نفر اونم تازه با اغماض اگه بشه دوست نامیدشون. حسادت، بی توجهی، زرنگ بازی، عدم صداقت و روراستی و نادیده گرفتن حق طرف مقابل مهم ترین دلایلی بوده که دخترا رو از جمع دوستام خط زدم و ریختم دور.

در عوض تعداد دوستان آقام زیاد شدن در این چند سال. یهو دیدم من با هر کی در ارتباطم آقا هستن. دلیلش؟ چیزی به اسم حسادت ندیدم توشون. منطقی بهت توجه میکنن، به مسائلت و زندگیت نگاه میکنن و قدرت اینو دارن که یه تصویر کلی از تو و زندگیت داشته باشن و این تصویرو حفظ کنن. میتونن راهنماییت کنن بدون هیچ جهت گیری. ساده ان و برات زرنگ بازی در نمیارن. ازت سواستفاده هم نمیکنن. به هر بهانه دنبال چتر شدن هم نیستن. البته این برداشت من از خیل دوستان دختری بود که داشتم و الان ندارم و همینطور مجموع دوستان آقایی که الان دارم. 

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

چهارشنبه شب ازون وقتایی بود که حال روحی بدی داشتم و اشک امونمو بریده بود. داشتم با گوشی ور میرفتم و به طور اتفاقی روی گوشیم برنامه ای رو دانلود کردم. شاید به چند دقیقه نکشید دوست سابقی از طریق اون برنامه منو پیدا کرد و پیام داد. دوستی که با بچه بازی بینمون شکرآب شده بود. به قدری از دیدنش خوشحال شدم که اینبار اشک شادی سرازیر شد. کلی باهم چت کردیم و کلی راهنماییم کرد و کلی بهم آرامش هدیه داد. معجزه همین چیزاست... اینا کم ندارن از معجزه. خدایا شکرت که دوباره این دوستو پیدا کردم و خیلی عجیب بود که اون آدم دقیقن در اون لحظه حرفایی رو زد که من برای حل چالشهای فکریم بهش نیاز داشتم. 

دوست غنیمت با ارزشیه. خوشحالم و شکرگزار. دوستم مچکرم!

داشتم به روزهام دقت میکردم. نگاه که میکنم میبینم من حتی یه لحظه در روزم نیست که ازش لذت ببرم یا حتی حس خوبی رو تجربه کنم... فایده زندگی این روزا چیه؟ فرق من با سنگ یا خاک یا امثالهم چیه...

بخش عمده مشکل نپذیرفتن واقعیت هاست. باید تلاش کنم واقعیت رو بپذیرم اینجوری به یه آرامش میرسم.