برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

خوب چهارشنبه به دکتر هم ماجرا رو گفتم و اونم با همون رویکرد خونسرد قدیمی مساله رو پذیرفت و قضیه تمام شد. هرچند توی نگاهش یه حرف نگفته بود از جنس  زده به سرت؟ یا با خودت چی فکر کردی؟ 

ان شالله که میتونم از پس همه چیز بر بیام....

ماشینمو بردم کارواش کلی تمیزش کردم، خوشگلش کردم، برای فروش. با اینکه خیلی اهل وابسته شدن به اجسام نیستم، دیروز حس فروش ماشین خیلی غمگینم کرد.میدونم که مشکل از دست دادن ماشین نیست و بیشتر اینه که دارم ریشه هامو یکی یکی از خاک در میارم و آماده میکنم ببرم جای دیگه بکارم....

خدایا خودت میدونی چقدر ذاتن ترسو ام، کمکم کن بتونم با زندگی جدیدم کنار بیام و دوستش داشته باشم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد