برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

امام حسین

روز اربعین خیل عاشقانتو نگاه میکردم که با پای پیاده راهی حرمت شده بودن. داشتم فک میکردم چقدررررر باید عاشق باشی که تو این شرایط بدون توجه به کشتارها و انفجارها پاشی بری زیارت امام حسین. اگه من نشستم تو خونه م و به یادی از تو بسنده میکنم حسم نسبت بهت یک هزارم اینایی نیست که جونشونو گرفتن دستشونو اومدن به زیارتت... شرمنده م.

اگه حاجتی هم باشه که هست... که دو ساله دارم پیاپی ازت میخام... حق داری وساطتمو نکنی پیش خدا. من نشسته در حاشیه امن کجا و عاشقان پا برهنه کنار حرمت کجا. میدونم که اولویت با اوناست... حرفی ندارم. 

امیدوارم بزرگیت یه روزی شامل حال منم بشه و شفاعت منم پیش خدا بکنی. هرچند لیاقتش رو ندارم...

نظرات 1 + ارسال نظر
میم. چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ

ولی همه اونایی که دارن میرن به نظرم لزوما عاشق واقعی نیستن. یه سریشون فقط شوره...
به نظرم باید به رفتار اون آدمها در طول زندگی نگاه کرد.
یه نفر هیچ وقت سفر زیارتی نرفته ولی همه ی زندگیش به مردم کمک کرده
--
البته یه سری از اینایی که میرن هم به مردم کمک میکنند و هم شور حسینی دارن. که واقعا خوش به حالشون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد