سر کاری باشی و بغض راه گلوتو بسته باشه و نتونی گریه کنی. دختر تازه اول روزی کجای کاری... تحمل کن تا عصر که بزنی بیرون. برونی به سمت ناکجا آباد و گریه کنی و گریه کنی... کاش اون امامزاده اینقد دور نبود. میشد مأمن هر روزه من.
متاسفم. خیلی سخته ببینی آدمی که انقدر برات عزیزه، جلوی چشمت داره زجر می کشه و کاری از دست تو برنمی آد.
متاسفم.
خیلی سخته ببینی آدمی که انقدر برات عزیزه، جلوی چشمت داره زجر می کشه و کاری از دست تو برنمی آد.