برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

خاطره

با یه حس خوب نشسته بودم به کتاب خوندن. بشقاب میوه کنارم بود و دونه دونه گیلاسها رو میخوردم حین خوندن. انگشتم قرمز شده بود، میخواستم بزنم صفحه بعد اما سعی میکردم قرمزی گیلاسی دستم روی صفحه سفید کتاب ننشینه. بعد با خودم فکر کردم لحظه ی به این قشنگی ارزش حک شدن نداره؟ با انگشت قرمز صفحه رو ورق زدم...

نظرات 2 + ارسال نظر
مبهم یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:41 ق.ظ

بعد از ظهر ِ گیلاسی :)
خیلی هم خوب
بیش باد :)


--
خوشحالم که از روند کار با دکتر ص. راضی هستی :)

امین دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:03 ق.ظ http://over.blogsky.com/

حالا شانس آوردید گیلاس بوده میخوردید
اگه آلبالو می بود که همه کتاب قرمز میشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد