برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

آدمها و دستها

دستها همیشه برام جذاب بودن. همیشه اول از همه به دست آدمها توجه می‌کنم. راستشو بخوای هیچ وقت از مدل دستای خودم خوشم نیومده. ناخودآگاه دستامو پنهان می‌کنم. وقتهایی هم که وسواسم به اوج خودش می‌رسه، دستکش دست می‌کنم!!! ولی به طور کلی دستها نشانه‌های خوبی هستن. از روی دستها می‌شه خیلی چیزها از صاحب اون دست فهمید. خیلی از آدمها با چشمِ مخاطبشون ارتباط برقرار می‌کنن، در حالیکه اون زمانی به درد می‌خوره که آدم می‌خواد به احساس واقعی مخاطبش پی ببره. اما من روی دست تمرکز می‌کنم چون دستها از خود اون آدم می‌گن. از ماهیت وجودیش...

نظرات 16 + ارسال نظر
صبا یکشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:44 ب.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

سلام
باهات موافقم
من تاحالا از شخصیت هر کی که خوشم اومده و دوس داشتم جای اون باشم دستاش زیبا بوده.
حالا که کر میکنم میبینم درست میگی. همه اونا ماهیتشون خیلی پاک و خودساخته است.

البته منظورم زیبایی نبود ها. زیبایی همیشه نمیتونه دال بر خوبی و پاکی باشه... البته زیبایی های ظاهری.

بهاره یکشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:23 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

ســـــــلام ایده جونم اینا
خوفی؟
ایدی جونم یه دسته گل به آب دادم خواهراومدم نظرات و ببینم دیدم تو و مستانه برام نظر گذاشتیبد یه نفری هم اومده نظر گذاشته و سه تا پاراگراف نوشته در مزیت تبلیغ در وبلاگ... انقدرحرصم گرفت که اومدم اول اون و پاک کنم بره تا دیگه چشمم بهش نیفته بعد با خیال راحت برم سراغ نظرات شماها ولی حواسم نبود و به جای اینکه فقط نظر اون مزاحم و پاک کنم همه ی نظراتم و پاک کردم... حتی نفهمیدم چی برام نوشته بودید میشه پلیز یه بار دیگه بیایی بگی چی نوشته بودی؟ببخشید تو رو خدا
منم گاهی اوقات به دست افراد دقت میکنم ولی گیر من بیشتر به کفش آدماست... اینکه تمیزند یا نه ... از رو سلیقه و صرف وقت خریده شدند یا نه باری به هر جهت خریداری شدند.... واکس خورده و تمیزند یا کثیف و گرد و خاک گرفته همه ی این ظواهر همونجور که تو گفتی می تونن به خوبی نشون دهنده ی شخصیت افراد باشند
حالا بالاخره دوره فشرده ی ترم بعد و میری یا نه؟ هاین؟

عیب نداره مادر جون. امان از دست این کامنت الکی گذاران!!! من دوباره واست کامنت رو گذاشتم...
اوهوم... من توی شرکت از روی کفش آدمها می‌تونم تشخیص بدم طرف سمتش چیه! آخه اینجا آدمها به گونه‌ای ناخواسته، طبقه‌بندی شده و خطی رفتار می‌کنن... البته اگر بحث قیافه و ظاهر باشه باید بگم این تابع خطی برای من کاملن از بین می‌ره. من اون اوایل چند تایی آدم رو فکر می‌کردم مدیر هستن... بعد که شرکت تصمیم گرفت خدماتی های شرکت فرم بپوشن فهمیدم ایشون‌ها خدماتی بودن...
آره می‌رم. یعنی به احتمال زیاد. مگر اینکه اون بالایی خوابای بهتری برام دیده باشه! :دی

خودم یکشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:13 ب.ظ

سلام
این درست که بت برای شکسته شدنه ولی سوال اینجاست که چرا اصلا باید یه چیزی بت بشه که بعد بخوایم اونو بشکنیم؟

اگر بخوای یه روال طبیعی رو مد نظر قرار بدی بت داشتن خیلی چیز دور از دسترسی نیست. بت‌ها ماهیت خاص و چارچوب‌بندی شده‌ای ندارن. گاهی آدمها، گاهی اشیاء، گاهی افکار و مفاهیم، گاهی وقتها خود آدم بت خودش می‌شه... من فکر می‌کنم هر کسی یه نمونه از هرکدوم از این بتها رو در خودش داره... ولی بیشتر ماها متوجهش نیستیم. مثلن من می‌تونم ادعا کنم که برده‌ی افکار و اعتقاداتم نیستم؟

خودم یکشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:20 ب.ظ

من بیشتر از رفتار و عملکرد آدم ها می تونم نشانه هایی از آدم ها پیدا کنم مخصوصا حرکات و کردارشون در شرایط transient.
حالا اگه میشه یه کم از روانشناسی دستها توضیح بدین شاید ما هم بتونیم ازش استفاده کنیم. :--)
در ضمن یه تناقض هم پیش میاد:
چرا دستاتونو پنهان می کنید؟ یعنی نمی خواین به طرف مقابل نشانه هایی از شخصیتتونو نشون بدین؟
موفق باشی

دقیقننن در جمله‌ی اول باهاتون موافقم. من همون یه ذره‌ای که از خودم شناختم توی همین شرایط بوده... جالب اینجاست که در مورد من جهت‌های اصلی زندگیم توی همین شرایط رقم خورده.
در مورد تناقضی که بهش اشاره کردین بازم باهاتون موافقم. خودمم جای خواننده بودم اول همین مساله واسم پیش میومد. باید بگم دستام همچین به دستهای یک دزد بی شباهت نیست!!! البته استعدادشم دارم ها. اونقدر چیز میز از دوستان و همکاران دزدیدم و نفهمیدن. البته بعدن پسشون دادم. تو کوچه و خیابون هم موقعیتهای دزدی رو خوب تشخیص میدم. بگذریم... ببین ترو خدا آدم یهو چه چیزایی از خودش رو می‌کنه :دی

a-depressed-soul یکشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 ب.ظ

دست کار کرده، دست زحمت کشیده، دست نازپرورده، دست بی‌رحم، دست باخدا، دست پول‌شمار،دست برونزه شده، دست شکسته، دست چاقوخورده، دست بزرگ، دست خیس، دست کوچیک، ...
آره، دستا خیلی حرفا می‌زنن. منم خیلی بهشون توجّه می‌کنم.

اوهوم... دست قاتل، دست دزد، دست محبت، دست بی‌رحم، دست با خدا، اصلن دست خدا
دستای بزرگو بیشتر از دستای کوچیک دوست دارم. :)

من آزادم دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:10 ب.ظ http://www.man-azadam.blogfa.com/

تا حالا به دستها فکر نکرده بودم....جالب بود

:)

علی دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:13 ب.ظ http://siakia99.blogfa.com

واسه همین میگه :دستهایم را در باغچه خواهم کاشت...

جالب بود... تا حالا نشنیده بودم...

بلوط سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ق.ظ

دقیقا منم همیشه از روی دست آدما اونا رو تجزیه تحلیل می کنم! دست ها می تونن هوش و استعداد ، طبع خشن یا لطیف، و خلاصه هزار جور صفت از صاحبشون رو لو بدن! واسه خودش روانشناسی مفصلی داره...

اوهوم... درسته!

آسمون(مشی) سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:13 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

کفش! کفشای آدما هم نشونگر شخصیتشونن!
بعضی وختا من از رو شلوار شونم می تونم شخصیتشونو تخشیص بدم!
دندون...
دندونا هم گویای احوالن ایدی جان!
این دفه کامنتدونیمو باز کردم جگر جان!!

ایول انصافن شلوار رو عمرن بتونم تصورشو هم بکنم. :دی
خوبه. تو دیگه مث من با این کارها تارک دنیا نشو لطفن!!! :دی

‌Zaq سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:50 ب.ظ http://zaq.blogsky.com

ما به بینی ملت نگاه میکنیم!!
دستان خود را بسیار بسیار زیبا میدانیم!! همچنین پا و پاشنه ی خود را!!

گرچه دستان ما بهره‌ای از زیبایی نبرده است. اما بینی زیبایی داریم. همه گمانشان می‌رود که عمل نوموده‌ایم. پاهای خود را نیز دوست میداریم.

یاسی سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:49 ب.ظ http://mysecretlife.blogsky.com/

خیلی‌ جالب بود چون من فکر می‌کردم من تنها کسی‌ هستم که فرم دسته آدما برام خیلی‌ مهم و تجزیه و تحلیل شون می‌کنم

نه خانوم شما تنها نیستی... :)

a-depressed-soul پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:16 ق.ظ

و ما از کودکی به سندروم گیر دادن به صاحاب وبلاگ‌ها دچار بودیم که بگوییم پس چرا مطلب جدید پست نمی‌کنید؟

چهارشنبه باید یه پستی می‌نوشتم نشد، امروز می‌نویسمش.
شما از کودکی وبلاگ خون بودی؟ عجب...

خانوم زیگزاگ پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:52 ق.ظ http://Daily.30n.ir

باهات کاملن موافقم. فرم دست و خصوصن انگشتا و ناخن ها برای منم خیلی مهمه واسه همین واسه دستام ارزش زیادی قائل می‌شم

اوهوم... ولی نمی‌دونم چرا دیشب پیش یکی از دوستان بودم هر چی توی دستاش کنکاش کردم هیچی سر در نیاوردم! انگاری همیشه هم نمیشه به یه نتیجه رسید...

مورچه شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:30 ق.ظ

سلام
من وقتی دست زنهایی را می بینم که خیلی شیک و با کلاس اند و لی دستها داغون و ناخنها شکسته و پوست چروک و دست پیر بد جور دلم می گیره
منم گاهی از روی دستها می فهمم چه کسی واقعا همینی هست که نشون می ده

اوم... به مورد جالبی اشاره کردی... چه چیزا که پشت اون دستها و اون تیپ و قیافه نمیتونه باشه. مگه نه؟ دلت می‌گیره؟ منم که الان فکر می‌کنم دلم می‌گیره...

inموریx پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:46 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

بچه اینقدر دست دست نکن....بجنب

مشی شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

ایمیلتو جک کن ایدی!

چشم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد