داری میری خونهی خدا... خوش به حالت... دلم میخواست باهات حرف میزدم... اما نمیتونم. دلم میخواست یه نامهی عریض و طویل تحویلت میدادم که به دستش برسونی... اما نمیتونم. لعنت به این زندگی با این قوانین مزخرفش. حالمو به هم میزنه.
افسوس که من نمیتونم. کاش اونجا به یادم بیفتی... کاش این حرفا به دلت الهام بشه. این کمترین حق منه.