@ صفحه اطلاعات پرواز فرودگاه امام رو توی لیست favorite هام دارم. هر از چندگاهی بازش میکنم... نگاهی به لیست پروازهای خروجی میکنم... شهرای مختلف دنیا... دوبی، انکارا، استکهلم، کوالالامپور و و و ... حتی جاهایی که اصلن نمیشناسی... بیشکک!!! حتی حدسی هم در موردش نمیتونی بزنی، اما حتمن مسافر زیادی داره که هرروز هرروز واسِ اونجا پرواز میره و میاد...
اسم هر شهری رو که میبینی تصور و رویای متفاوتی ازونجا توی ذهنت شکل میگیره. یا خودتو تو قالب یه توریست میبینی که رفتی خوش بگذرونی و بگردی و بچرخی و بخوری و فکر کنی دنیا همین دو روزه... یا خودتو یه دانشجوی خرخون میبینی که توی فلان شهرِ فلان کشور داری با جزوهها و کتابها کشتی میگیری که یه مدرک بعد دوسال بدن دستت و تو افتخار تنها زندگی کردن توی بلاد خارجه رو توی کارنامه اعمالت درج کنی. راستی مدرک این دانشگاهها توی بهشت و جهنمِ خدا هم اعتبار داره یا نه؟ یا هم که داری فکر می کنی کدومِ این شهرا میتونه یه روزی پذیرای تو باشه... قسمت و سرنوشت تو باشه... چشمتو میبندی و دست روی یکیشون به تصادف میذاری و حستو بالا پائین می کنی از جایی که قرعهش به نامت افتاده... یه سری شهرها هم نرفته و ندیده خاطرهن... خاطره عزیزایی که اونجا داری و دستت بهشون نمیرسه. خاطره آدمایی که رفتن و شاید تو دیگه هیچ وقت نبینیشون. خاطره فرودگاه... خاطره بدرقه آدمایی که یه روزی نزدیکترین کَسِ زندگیت بودن... و الان اوووه... اندازه کرور کرور ستاره ازت دورن. خاطره سکوت سنگین فرودگاه. خاطره اشکها و گریهها... خاطره آخرین نگاهها... میدونی؟ من میگم فرودگاه واسه منی که نزدیکترینهامو بدرقه کردم سخت تره تا اونهایی که رفتن... اونها وقتی میرفتن پشت سرشون رو نگاه نکردن. اگرم کردن یکی دو بار قد یه سر برگردوندن بود. اما من چشمم به قدمهاشون بود. لحظه لحظه دور شدنشون رو به جون خریدم. واسِ من این شهر پره از خاطرهی با اونها بودن... اما واسه اونها همه چیز جدید و نو میشه...
نتیجه اخلاقی: بدرقه کسی نرید فرودگاه! جای خوبی واسه خداحافظی نیست. باور کنید!
@ یاد گرفتم تا وقتی چیزی به "کلام" جاری نشده روش حساب نکنم و بهش اهمیت ندم. به نظرم دردسر خیلی از ما آدمها اینه که تصوراتمون و خیلی از برداشتهامون هیچ Fact و Figure مستندی پشتش نیست و همش زائیده ذهن و تصورات خودمونه. یه کاری رو با برداشتهای شخصی خودمون انجام میدیم و یهو با کله میریم توی باقالیها!!!
@ همکارام گفتن اون لاک بنفش توصیف شده در پست قبل، خیلی جیــــــــــــــــــــغه! خیلـــــــــــــــــی!!!!
@ خدماتی ما هنوز عاشــــــق زنشه! با هم هی اساماس بازی می کنن!
@ به سرم زده برم موهامو سیخ سیخی کوتاه کنم و یه رنگ جیـــــــــغ هم بکنمشون! آیا؟!!
@ فعلنه به شدت احساس پولداری میکنم که در واقع یه حس کاذبه و صرفن به خاطر افزایش حقوقم بهم دست داده! تا پولها رو تمامش نکنم ول کن قضیه نیستم... البته کار سختی هم نیستا! همین ایده رو اگر روز 30 مرداد میدید هیچی پول نداشت! هیچیِ هیچی به جز اسکناسهای پاره و پوره 1 و 5 دلاری که روهم یه 25 دلاری میشد و یه مشت coin که سرجمع دو یورو و 75 سنت بود و هیچ غلطی هم نمیشد باهاشون کرد. (آقا صرافی آشنا ندارین این خورده ریزهها رو ازما بخره؟!!) شنیدین میگن یارو جنبه پول نداره! اون منم!!!
@ یکی از همکارام دفاع کرد این هفته! یادمه من شهریور یعنی الان که اوشون دفاع کردن، تازه تزمو شروع کردم و آبان هم دفاع کردم. کلن اگر کسی یه ذره تز منو بالا پائین کرده بود میفهمید که به مفت خدا هم نمیارزه!
@ یهچی هم بگم بخندید و برم... چند روز پیشا رفته بودم جایی، آقاهه هی راجع به تزم ازم میپرسید. پرسید موضوعش چی بود؟ گفتم راجع به صنعت خودرو بود. گفت خوب! اما موضوع تزت چی بود؟ و من یادم نمیومد... خودمو کشتم و یادم نیومد... بعدش گفتم این خودروسازا یه استانداردی دارن با base فلان. من توی تزم روی بهبود اون استاندارد کار کردم. یارو میگه: اسم استاندارد چی بود؟ گفتم یادم نمیاد!!!! هرکاری کردم اسم اون استاندارد لعنتی یادم نمیومددددد. آقاهه میگه شما که توی رزومتون هیچ سابقه کار خودرویی ندارین... چطور تزت رو اونجا انجام دادی؟ منم نیشم باز تا بناگوش!!!! خواستم بگم به شما چه اصلن! استادم کاری به کارم نداشت شما گیر دادی بعد دوسال؟! من حتی یه بار هم توی این کارخونههای خودرو سازی نرفتم! اما تز نوشتم خیلی هم نمرهم خوب شد!
سلام سلام


راست میگی... بدرقه تو فرودگاه خیلی سخته ... البته واسه هر دو طرف ... اونی که داره میره حس میکنه داره از یه چیزی کنده میشه ... در حالیکه دلش نمیخواد ... همه چیزای نو هم یه روزی کهنه میشن و اونوقته که آدم یاد ... میفته ایده جون
بابا پولداررررررررررر ... دست راستت رو سر ما ... چند وقته دارم حقوقمو قرون قرون جمع میکنم یه ام وی ام بخرم ...هنوز نشده
قول بده موهاتو رنگ کردی عکسشو حتما بزاری
یعنی میشه منم یه روزی دفاع کنم؟؟؟
اول از همه ممنون که کل متنو خوندی... بوس!
اگر رنگ کردم چشم واسه شما میفرستیم!
ایشالا تو هم یه روز دفاع میکنی... ایشالااااااااا
حالا این ام وی ام ها خوبن؟
اون سختی فرودگاه و بدرقه کردن اون ور سکه هم که باشی دردآوره. منظورم این هست که مسافر باشی و یک عده ای اومدن بدرقه که با سلام و سلامت بفرستند بری. اول که توی سالن گمرک هستی و باید حواست به چمدون و پاسپورت و وسایلت باشه و هزار فکر و خیال ولی بعدش که هواپیما از رو زمین بلند شد تازه میفهمی داری دور میشی و اینجاست که بهت ضربه میزنه. بعد هی سعی میکنی که از تو پنجره هواپیما به بیرون نگاه کنی و خودت را سرگرم نشون بدی که مسافر بغل دستی اشکهاتو نبینه.
البته اگه اینطوری نگاه کنی اونی که بغل دستت هم نشسته مشکل تو رو داره به احتمال زیاد.. اینه که لااقل لازم نیست زحمت بیرون نگاه کردنو به خودت بدی...
سلام!
در مورد اون زاییده تخیل و ذهن کاملا باهات موافقم!قسمت وحشتناکش اینه که یه دنیایی واسه خودت بسازی سر تا پا مدینه ی فاضله! بعد یه اتفاق بیفته بفهمی!بله!تموم این دنیا تصورات یک ذهن ساده انگار بوده!اونوقت تمام این دنیای مسخره پود رمیشه و تو گنگ و گیج به خورده هاش نگاه میکنی!بعد میمونی با آدمهایی که اسم "دوست" روشون گذاشتی چه کنی! بدیشم اینه که حتی نمیدونی کدوم یک از دوستات سنگش بزرگتر بوده که دنیای تو رو شکسته!حتی نمیتونی با انگشت بهشون اشاره کنی!
راستی من اگه بخوام توی اون شهرهای خارجه رو یکی انگشت بذارم اول مدینه است! بعد حلب!بعد رم!بعد ونیز! بعد فلورانس!بعد پاریس!بعد.....
دقت کردی که گفتم "یکی"!
خلاصه همون جریان آرزو!
شادزی یا حق
شادزی یا حق
دقیقن... دقیقن... مدینه فاضله از آدمها و رفتارا و شرایط و موقعیتها و ... و شایدم برعکس.... یه جهنم دوباره از همین چیزا...
چه جالب. حلب کجاست؟ آره خیلی یکی هات زیاد بودن امااااااا :دی
با سلام وصلوات بر محمد وآل محمد
جای قلم شما و وبلاگ بسیار زیبای شما در لینک باکس ما خالیه اگه افتخار دهید در لینک باکس ما عضو شوید و از جوایز ارزنده ما مخصوصا اینتر نت رایگان بهرهمند شوید و نتیجه ی فوق العاده ی کارتان را ببینید
منتظر شما هستیمدریافت کد(برای ثبت نام یا به وبلاگ مراجعه کنید یا کد لینک باکس رو در وبلاگتان بگذارید ویک خواهش مارا در لینک دوستان خود قرار دهید وبه ما هم خبر دهید تا ما هم این کار رو برای شما انجام دهیم)
<!-- Begin ParsTools.com Linkbox Code --><script language="javascript" src="http://www.parstools.com/linkbox/code/?LinkBox=11480&width=400&height=300"></script><!-- End ParsTools.com linkbox code -->
@ احساس می کنم همه اینها رو گفتی تا این جملات رو درج کنی بینش.ن:
این یاورهه احتمالن از کشتی وای کینگ ها فرار کرده بوده مثل این عکسه:
۱- راستی مدرک این دانشگاهها توی بهشت و جهنمِ خدا هم اعتبار داره یا نه؟
۲- کدومِ این شهرا میتونه یه روزی پذیرای تو باشه... قسمت و سرنوشت تو باشه ...
@ این هم پیام خبری نیکوست که باد صبا به زودی برایمان می آورد
@ بی سلیقه ها ...
@ زنش!؟!؟! به راستی آیا زنش!؟!!؟
@ خوبه!
@ کلن این احساس برتری جوییت در زمینه های مالی هم هست لابد ...
@ خب!؟!؟ نتیجه!؟!؟!
@
از تو هم ممنون چون به نظر میاد کل متنو خوندی.
@ نه والا!
@ نه بلا!
@ اوا آخر سلیقه بود که!
@ آره والا
@در مورد برتری جویی من واقعن نمیدونم چه طوری این استنباطو کردی. من دوست دارم بهتر باشم. نه تنها از همه بلکه از خود من دیروز.... دوست دارم امروزم از دیروز و کلن همه چیزم هر روز بهتر و بهتر بشه... و برای این بهبود تلاش میکنم... اما اینکه برتری جویی قلمداد بشه رو زیاد قبول ندارم. برتری جویی انگار توش یه جور حس راشیستی وجود داره که من اون حس رو اصلن ندارم.
خدایی ما درس می خونیم شماها پول درمیارید!! آخه آدم به کی بگه؟!
ای اصفهونی خسیس!
واقعا با این پست و پست قبلیت دارم به تشخیص هایی می رسم! پول ویزیت بده تا بگم و درمونت کنم
شما تا منو مریض لاعلاج و دیوونه تشخیص ندی و روانه بیمارستان و تیمارستانم نکنی دست بردار نیستی! بابا من به کی باید قسم بخورم من سالمم!!!!!
آخ....امان از این پروازای خروجی...فرودگاه امام از گند ترین جاهای دنیاست.
دقیقن!
عجب! روی لینک مذبور کلیک کردم و سعی کردم احساس مربوط به هر شهری رو تصور کنم.



تجربهٔ جالبی بود. مرسی.
دلم گرفت از خوندن فرودگاهتون. فرودگاه منم ...
بعضی وقتا که آدم روی یه چیزی به عنوان یه حقیقت حساب میکنه و روش عمل میکنه و بعدا میفهمه فقط تصورش بوده خیـــــــــــلی ضایع میشه!
حالا ضایعگیش به کنار، گاهی اوقات منجر به disaster میشه!
در مورد مو ...
I've got nothing to say
ولی اگه خواهرم بود اول بهش میگفتم که بره موهاشو اون شکلی کنه ... خاصّه رنگ سبز و نارنجی به طور مرکّب، بعد کلّی بهش میخندیدم، بعد هم مجبورش میکردم موهاشو دوباره رنگ معمولی بزنه
البته اصولا منو خواهرم شدیدا در مسالمت کامل و همکاری فکری عملی به سر میبریم.
من هم جای شما خالی، امروز یه فروند پیشپرداخت دریافت کردم، حدود ۲۰ درصدش رفت پای شیرینی پیشپرداخت
البت میگن شیرینی برکت پولو زیاد میکنه ... ولی باید یه چی تهش بمونه که با برکت بشه
در مورد تز هم سکوت میکنم.
فرودگاه که یه دونه بیشتر نیست. من و شما نداره! مال همهس!!!!
دقیقن... همین فاجعه هه بده... واس همینم میگم پیشگیری بهتر از درمانه!!!
دیوونه ای ها. بیچاره خواهرتون!
ممنون که شما هم کل متنو وقت گذاشتید خوندید.
از رفتن آدمها نگو که خیلی بده با هر کی حرف میزنی کمتر از یکسال دیگه داره میره. واقعا نمیدونم چی میشه انگار که همه دهاتی ها میان تهران و تهرانی ها میرن که برای خارجی ها کار کنن. ماها که نمیتونیم بریم مجبوریم با یه مشت گاریچی توی این شهر نکبتی سر کنیم.
گاریچی؟؟؟؟؟؟؟؟ مادر صد رحمت به گاریچی... اما خوب جدای این حرفا آدم باید سعی کنه این حسای منفی رو به خودش راه نده و الا زندگی سخت تر میشه توی این شرایط.
با دور کردن حسهای منفی کاملا موافقم. و اینکه همینطوری زندگی بسیار سخت و طاقت فرسات ولی خوب چاره چیه. چشم ایده جون ما زیبا نگاه میکنیم.
بسیار عالی! ما هم سعی میکنیم زیباتر نگاه کنیم...
تا خوندم بیشکک یاد این افتادم که مثلا ممکن بود تو همون پرواز هواپیمای بیشکک باشیم که امروز صبح سقوط کرد و...
حیف که یه کم دیر فهمیدم و بیخود دوسال خودم رو علاف کردم

در مورد تز همون کار خوب رو شما کردی که خودت رو مثه ماها علاف نکردی!
اول و آخرش به هیچ دردی نمیخوره این کارایی که انجام میدیم!
جالبه دیروز پریروز بود تصادفی از تو لیست وبلاگهای آپ شده بلاگ اسکای اومدم وبلاگت
بعد امروز نظر تو رو تو وبلاگم دیدم
همون بوددددد... من دیروز نوشتم نمیدونم بیشکک کجاست امروز تو اخبار گفت هواپیمای بیشکک قرقیزستان افتاد سقوط کرد! :( من که نمیخواستم اینطوری بفهمم نمیدونم چرا...
چه جالب... انرژی به انرژی راه داره دیگه... خوشحالم از آشناییت
به آقاهه میگفتی توانائی بالاس!!!
آره ها... ما یه اصطلاحی داریم تو محیط کارمون میگیم بحث قابلیتهاست... حالا باید به اونم همینو میگفتم.
کامنت خودت هم در تائید اینه که شماها هیچ درس نمیخونید و پول مفت می گیرید
هیچی ویزیتم نمیدی اون وقت شکایت هم می کنی؟!
اینجوریاست دیگه! ما مهندسا زرنگیم!
سلام من نظرم مثل خانوم یا اقای ال وای هست!
جایی سراغ نداری حالا که تنور داغ بچسبونیمش[:
بنفش خیلی بهت میاد جدی میگم
موی کوتاه هم یه تجربه هست دیگه
شما حقوق دلاری می گیری؟ شما کجا کار می کنی دست این بچه ما رو هم بند کن جدی می گم به خدا سه ماه بچه داره دنبال کار میگرده
S004:] بدرقه تو یکی میاییم حالا ببین! فقط جایی نری که مثل لیست بروازها نشناسیم
از تو هم مرسی جیگمل!!!
بنفش بهم میاد؟ اوه ریلی؟
ما حقوق دلاری نمیگیریم... ما همه ریالها رو خرج میکنیم اون دلارها و سنت ها و یوروهای ته کیفمون همیشه آخر ماه چشمنوازی میکنن... چون وانا رو که نمیشه تو این مملکت خرج نمود!!!
نه قربونت من اعصاب معصاب ندارم نیاین... میخواین دلمو خون کنیددددد... حالا اصلن من کجا قراره برم؟ ها؟
اگر مثل من عاشق سفر باشی و کمی هم حسود شغلت باید شکنجه آور باشه .خداوند صبرت دهاد .
سفرو دوست دارم حسود اما نیستم. شغلم هم خوبه که! خلاصه گیر بیاورید پرتغال فروش را!!!
ولی ما باکلاسیم
کی گفته دکترا باکلاسن؟ اشتباه گفته خوب!
حلب یکی از شهرهای مصره! راستی سوریه رو هم مخصوصا اطراف مرز لبنان رو هم خیلی دلم میخواد ببینم!میگن خیلی قشنگه!
حس کپی پیستم نمیاد!
شهر ناصره رو هم خیلی دلم میخواد ببینم!(در لبنانه!)
جوابتم داخل وبم دادم!
شادزی یا حق
ممنون که گفتی... مصرم جای جالبیه واسه دیدن.
میام میخونم پس!!
راستی کل وبلاگتو خوندم! کلا خیلی با حرفات حال کردم! خیلی روون و قشنگ می نویسی !حس هاتم خیلی خوب منتقل میکنی!
مرسی تو لطف داری. دل به دل راه داره دیگه!!!
راستی! اگر یک عدد آیدی یاهو مرحمت کنید خوشحال میشیم! :)
باشه فقط راهی پیدا کن که فقط به خودت ایدیمو بدم!:)
ببین یزدی نیستی احیانا ؟
به خاطر ؛اوشون؛ میگم!
یزدی ها میگن اوشون!
راهش معلومه عزیزم!!! آیدیتو بذار توی یه کامنت واسه من. کامنتام تائیدیه و من بعد از دریافت ایدی اونو حذف میکنم.
نه والا ما یزدی نیستیم... نمیدونستم اصولن واژه اوشونی هم وجود داره. فکر میکردم واژه من در آوردی خودمه :دی
دیر شد! دیر شد! دیر اومدم! اینقده درگیرمااااااااااا!
کلا" در مورد این فکت و فیگرا که می گی ، همه چی باید کتبی بشه تا قابلیت اجرا پیدا کنه اولا" ! دوما" ما تو اداره مون الان همه چی رو کتبی کردیم: منتهی به قول مدیرمون
حرف باد هواست! این کیکی که گذاشتم تو وبم مال تولد شوهرمه ایدی جون!امروز عکسشو می زارم چون تازه دیشب برام تفلد گرفتن! فرودگاه تا حالا نرفتم! می دونم جای خوبی نیس!
جای جداییهاست!
اوهوم... منم توی کارم همیشه همه چیزو کتبی میکنم که کسی نخواد موش بدوونه!
میام میبینم... بازم مبارکه خانوم...
اره همینطوریه... جدایی ها
سلام ایده جونم
دو روز اینترنتمون قاط زده بود... دلم برات انقده (.) شده بودش
یکی از همکارام خریده خیلی راضیه ...
دل به دل راه داره...
بیشکک رو میخوای چیکار؟؟؟زدی ناکارش کردی رفت...خوب شد؟دلت خنک شد؟؟؟؟؟؟؟؟
چی بگم والا...
بدرقه هم نمیریم...از تجربه شما استفاده میکنیم....



ولی من یاد گرفتم تا وقتی چیزی به "عمل" جاری نشده روش حساب نکنم ....کلام ما ایرانیها هیچ سندیتی ندارم...
یاد بگیریم از خدمتچی شما....میشه گفت مصداق مثل معروف ماشین و زن هستش....یا زنش نو هستش یا تازه یکیشون موبایل گرفته
بابا پولدار....یه گوشه چشمی هم به ما کن...
راستی کدوم دانشگاه خوندی که اینقدر هلو نمره میدادن؟؟؟؟؟؟
زیاد موافق نیستم باهات! اینکه همه چیز در عمل هم باید مصداق داشته باشه درسته... اما کلام هم لازمه.
من همون دانشگاهیم که تو آرزو داشتی یه روز اونجا درس بخونی!!!!