برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

ای وجود بی‌کران بی‌رنگ

زل زدم به این صفحه سپید و منتظرم جاری بشن اون کلماتِ پس ذهنْ جا خوش کرده.

خدایا اشکها فرود می‌آن، کلمات اما نه! دیروز تنها شنیدن از مأمن تو، تجسم حضور در فضای معطر به خاک بنای تو تنمو لرزوند. وجودمو پر کرد از خواستن... و اشک... که امان نمی‌داد. نازنینم... مرا نیز بخوان.

خدایا یادته چقدر می‌ترسیدم ازت؟ خواستم بگم الان دیگه واسم اون خدای مهربونی هستی که رحمتت دنیا رو پر کرده. نه اون خدایی که زوم کرده روی آدمها و چک لیست گناها رو تیک میزنه...

خدایا به "خاطر" تمام زندگیم و به "اندازه" تمام عمرم باید شکرگزارت باشم. شکرگزار چیزهایی که خواستم و بدون هیچ زحمتی به من دادی. چیزایی که حضورشون توی زندگیم اونقدر بدیهی شده که تلنگر نبودنشون منو یاد بودنشون میندازه. چیزایی که تلاش کردم و با زحمت به دست آوردم و چیزایی که خواستم و تلاش کردم... اما ندادی و نگرفتم. شکرگزار بزرگ شدن حجم خوشحالیهام... شکرگزار ترکیدن حباب لرزان نفرتهام.

خدایا نزدیکه ماه میهمانی تو. یادش که میفتم بند بند وجودم میلرزه. شوق نفس کشیدنِ لحظه‌هایی که ثانیه ثانیه‌اش پرشده از رایحه لطف و رحمت و بخشش و گذشت تو. خدایا... وقتی روزه میگیرم گرسنگی رو حس نمیکنم. اما قول می‌دم همیشه و تا جایی که میتونم یاد گرسنه‌ها باشم.

خدایا خیلی وقتها تلاش میکنم و راه به جایی نمیبره. میخوام و اراده میکنم اما اراده دیگران به من میچربه. تو در اون لحظات یاورم باش و تنهام نگذار. دستم رو بگیر و هدایتم کن. میخوام شروع ماه رحمتت برای من تولدی دوباره باشه. میخوام خطاها و معایبمو پاک کنم و خوبیا و زیبائیهامو پررنگتر کنم. میخوام پر باشم از حس عشق و دوست داشتن. میخوام خالی باشم از هر چی نفرت و کدورته.

خدایا چشمم کور دندم نرم... هرجا خودم می‌دونم خطایی کردم باید برم و اثرشو پاک کنم. اما این بنده فراموشکار بی‌خیال تو خیلی وقتها هم خطایی کرده و نمیدونه... خدایا از همه بیشتر غصه‌دار قلبایی هستم که شکستم و خبر ندارم. نگران گناهایی که کردم و اصلن نفهمیدم. نگران جاهایی که میتونستم مثمر ثمر باشم و نبودم. نگران دستایی که میتونستم بگیرم و نگرفتم. پس منو به خاطر ندونستنهام ببخش و بهم قدرت دانستن عنایت کن.

خدایا جدیدنا انگار از هفت تا آسمونت چندتایی کم شده... انگار ارتفاع حضورت دیگه اونقدرا بلند نیست، اونم واسه منی که آنچنان گناهکار و بی‌اعتنا بودم که باید با هزار و یک بهانه بودنت و حضورت رو مزه میکردم. کمکم کن عمیقتر نفس بکشم... کمکم کن خدای من اون خدایی نباشه که هفت تا آسمون فاصله داره ازم بلکه اون خدایی باشه که از رگ گردن هم به من نزدیکتره.

خدایا! قربونت برم! همین!

نظرات 10 + ارسال نظر
بهاره چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام ایده جونم اینا
خوفی؟
چقدر پست اینبار خوب و آرامشبخش بود... چقدر من خوشم اومد ازش چقدر خوب و قشنگ حرف زده بودی با خدا خدایا منم هرچی ایده گفت، میگم
مرسی ایده جونم برای این پست قشنگی که گذاشتی
من نمیدونم شماها با من تله پاتی دارید یا چی؟ من دیروز تا حالا خیلی قاطی پاطی و عصبی بودم ولی پیش هر کدومتون که اومدم دیدم از حرفای قشنگ و آرامشبخش زدید و خلاصه درست و حسابی حالم و جا آوردید و آرومم کردید:-*
از خودت مواظبت باش دست جونم.

صبا چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

هیچی نمیتونم بگم ایده جون


الهی آمین

میلاد چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:39 ب.ظ

با اجازه من به خودم جرأت دادم و مناجات شخصی‌تون رو با خدا مطالعه کردم
+ اول از همه یه شعر خوب از قیصر امین‌پور هست که من البته همه‌ش یادم نیست، ولی چند جاش که یادمه شدید متنتون منو یادش انداخت:
«پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
ماه، برقی کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی طوفنده اش
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین»
(امیدوارم ایشون تنشون توی قبر روی ویبره نره از این‌که شعرشون رو عربا عربا کردم )
+ توی ماه رمضون چند تا چیز شدید نشونهٔ کرم خداس برام، یکی‌ش این‌که حتّی خوابیدن و تنفّس مؤمن هم موجب ثوابه.
+ اجازه دارم چند تا از این مواردو منم از خدا بخوام؟ یا کپی‌رایت داره؟
+ و عند الله التوفیق، لکل من یدرک ربانیته، و لکل من یسعی فی استدراک ربانیته، و لکل من یقصد ان یسعی فی استدراک ربانیته ...
موفق باشید

نازلی چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:12 ب.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

نوشته ات چه آرامشی داشت دوسش داشتم.
ایشاء... اینایی که خواستی رو بتونی انجام بدی.

علی چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:31 ب.ظ http://siakia99.blogfa.com

راجع به این پست نظری ندارم...یعنی دروغ چرا؟ دارم ولی قابل عرض نیست!!

athena چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:07 ب.ظ http://under-line-of-life.blogfa.com

سلام!
کلا از کسی تنفر و کینه به دل ندارم ولی با 2 قسمت دعاهات خیلییی موافقم
یکی این
"خدایا خیلی وقتها تلاش میکنم و راه به جایی نمیبره. میخوام و اراده میکنم اما اراده دیگران به من میچربه. تو در اون لحظات یاورم باش و تنهام نگذار. دستم رو بگیر و هدایتم کن. میخوام شروع ماه رحمتت برای من تولدی دوباره باشه. میخوام خطاها و معایبمو پاک کنم و خوبیا و زیبائیهامو پررنگتر کنم. "
و یکی
"چشمم کور دندم نرم... هرجا خودم می‌دونم خطایی کردم باید برم و اثرشو پاک کنم. اما این بنده فراموشکار بی‌خیال تو خیلی وقتها هم خطایی کرده و نمیدونه... خدایا از همه بیشتر غصه‌دار قلبایی هستم که شکستم و خبر ندارم. نگران گناهایی که کردم و اصلن نفهمیدم. نگران جاهایی که میتونستم مثمر ثمر باشم و نبودم. نگران دستایی که میتونستم بگیرم و نگرفتم. پس منو به خاطر ندونستنهام ببخش و بهم قدرت دانستن عنایت کن.
"
راستش رابطه ی من و خد ا در نوسان عجیبی قرار داره! فقط ترسم اینه دوستم نداشته باشه!
شادزی یا حق

علی چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ب.ظ http://medicineman.persianblog.ir

چه جالب! همین!

زندگی پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ق.ظ http://onsetoflife.blogsky.com

آمین
میتونم درکت کنم چون الان اون حسی رو داری که آدم دوست داره خدا کنارش باشه و بغلش کنه و از سر شوق تو بغلش اشک بریزه و تشکر کنه
امیدوارم همیشه سر شار از این حس های ناب باشی

مشی جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ق.ظ http://MASHI.BLOGSKY.COM

ایدی! منم مث تو بی صبر این ماهمو
لحظه دیداز و بودن و ملکوت!
چه آرامشی داشتی تو وبت! خوش به حالت که فلصه ت با آسمون گوتاه شده
قدر این لحظات رو بدون ایده جان!

صبا شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:29 ق.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

اگر تنها ترین تنهاها شوم باز خدا هست او جا نشین تمام نداشته هاست ...!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد