برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

ایده ناشناس!

زمان: وسط روز در ساعات اداری

موقعیت: ایده دم در ورودی شرکت در حال خروج!

ایده: سلام آقای نگهبان من تا سوپر روبرو میرم یه چیزی بخرم.

نگهبان: بفرمائید!

ایده میره بیرون و خوشحاااال میره سمت آرایشگاهش و ابروهاشو برمیداره و برمیگرده و بدون اینکه به نگهبان نگاه کنه میره تو!

 

دوباره همون زمان و همون موقعیت!

ایده: سلام آقای نگهبان من تا سوپر روبرو میرم یه چیزی بخرم.

نگهبان: اوم....

ایده منتظر جواب نمیشه و میاد بیرون و میره بانک توی میدون و کارای بانکیشو انجام میده.

 

دوباره....

ایده: همون جمله!

نگهبان: خانوم چیزه....

ایده در میره و سوار ماشین دوستش که دم دره و اومده دنبالش میشه و میرن با هم بستنی میخورن!

 

دوباره....

ایده: همون جملات!

ایده این دفعه با همکاراش میاد بیرون و میرن ماست بندی محله و از ماست بندی، عسل درجه یک و خرما میگیرن و نفری یه بستنی قیفی به دست دوباره وارد شرکت میشن!

 

زمان: فرداش!

همون موقعیت

هیچ کدوم از همکارای ایده باهاش بیرون نمیان. یعنی جرات ندارن!

 

 

نتیجه اخلاقی: اگه خیلی زرنگی یک کاری کن نگهبانها اسمتو بلد نباشن که وقتی میری بیرون خودشون سرخود و بدون اطلاع به تو، واست خروج و ورود بزنن که کسری کار بخوری! از ایده یاد بگیرین!

نظرات 13 + ارسال نظر
مشی خانوم شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

آی ایدی شیطونه!!!!!!!
خوب بپیچ بپیچه هااااا!
من که جرات ندارم از پشت میزم بلند شم! تا بلند می شم مدیرمون از تو مدار بسته می بینه و حمله می کنه تو سالن و بهم چشم غره می ره!
به خاطر همین ۲ کیلو اضافه وزن آوردم!
ولی بعضی وقتا لازمه آدم این مدیرا رو سر کار بزاره!

آره دیگه چیکارک نم خواهر! باید به زندگیم هم برسم خوب!!!
وایییییی اونجا دیگه کجاست؟ دوربین مدابسته کیلویی چنده؟ مگه زندانه؟!!!

oko.ir شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.oko.ir

خیلی خوب بود.
موفق باشی...

صبا شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

خیلی باحال بیدددددددی

عین خودمی ...

آره؟ باباااا

inmorix شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:26 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام...بابا بچه زرنگ.... فقط مواظب باش که اسمتو نپرسیده باشن....قیافت وقتی که چک حقوقت میاد و میبینی واست تمامی خروجیها رو زدن دیدن داره..........شاد باشی....

نه اینطوری نیست. ما یه سیستم آنلاین داریم که هروخ بخوایم توش چک میکنیم ورود و خروجی که واسمون میخوره. اینه که مطمئنم واسم ازین چیزا رد نمیشه

امیر شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:57 ب.ظ http://cremona.blogfa.com

آی آی آی آی... از زیر کار در رو.... آی آی آی آی ... :))

آی آی آی کیف میده!

علی شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ب.ظ http://medicineman.persianblog.ir

اسم منو همه بلدن چون یگانه پزشک اونجام!! چه "ایده" ی دیگری سراغ داری؟!

اینو دیگه بد آوردی! دکتر شدن این گرفتاریا رو هم داره!!!!
هیچی! مثل بچه آدم کارتو انجام بده و زیر آبی بی زیرآبی!!!

علی شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ب.ظ http://siakia99.blogfa.com

خوبه والا...راه حل خوبیه اینم...

بالاخره باید یه تنوعی ایجاد کرد دیگه

یک برگ بید یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:28 ق.ظ http://bid.parsiblog.com

چه شجاعتی!
هم در انجامش
مهمتر در تعریف کردنش!
...

تعریفش که کاری نداره

بهاره یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:40 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام ایده جونم اینا
خوفی؟
بابا پس چرا تابلو کردی و همه ی جیم شدنها رو تو یه روز انجام دادی؟ تقسیم کار می کردی و چندتاشو امروز و چندتاشو فردا و مابقی رو پس فردا انجام میدادی:)
درمورد نگهبانا هم فایده نداره اینا اسم تمام کارمندا رو به انضمام نام تمام آبا و اجدادشون بلدند باور کن:)
شاید طرفای عصر سرم خلوت بشه در اون صورت فوری آپ میکنم:)
از خودت مواظبت باش دوست جونم:-*

نه همه اینا مال یه روز نیست بهاره جونم. مال چندین روز مختلفه.
من که شانس اوردم اسم منو نمیدونن. اگرم میدونن هنوز هزرشونو نریختن!

امیر یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ

سلام ایده جون

خیلی باحال بود.
راستی گفتی ایمیل ریستون چی بود؟
به نظر من فردا رو وقت بذار رو آبنبات خریدن...

جاسوسی میکنی؟!!!! ایمیا رئیس نمیدم!
آب نباتو باید واسه آدم بخرن!!

فینگیل بانو یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:38 ب.ظ

وای ایده دقیقا منو یاسمنگولا هم همیشه میگیم داریم میریم بانک بعد با هزار تا کیسه و کارتون تو دست بر میگردیم :)) احیانا در حال لیس زدن بستنی هم در خیابانهای اطراف رویت شدیم... ولی خدا رو شکر اینجا کسی نمیتونه برامون غیبت بزنه چون سیستم حضور و غیابشونو خودمون نوشتیم D:

بهبه!!! بابا پس شما خودتون دست تو کار دارین! عمرن به شما چیزی بگن... و الا خودشون بیچاره میشن!!!

نازلی یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:51 ب.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

منم از این کارا زیاد میکنم. خیلی هم حال میکنم. همیشه هم موقع برگشت یه جواب آماده میکنم که بگم ولی خوشبختانه تا حالا کسی چیزی نگفته.
موفق باشی ایده خانم گل.

آره معمولن وقتی از ادم چیزیو میپرسن که به جوابش هیچ وخ فکر نکردی. خوب یه ذره زیرآبی رفتن کیف میده کلن.

زندگی یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.onsetoflife.blogsky.com/

سلام ایده جان
واقعا حال کردم من هم مثله تو یه موقع سرمو میندازم پایین مثل رییس ها که کور میشن هیج جا رو نمیبینن میرم خرید مثلا گوجه و خیار و وقتی میخوام داخل بشم همچی یه لبخند تحویل میدم و یه خسته نباشی آقای فلانی هم میدم

انصافن من وقتی برمیگردم دیگه روم نمیشه حتی نگهبانه رو نگاه کنم... میذارم و درمیرم... بازم مرسی به اعتماد به نفس تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد