برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

جدی می‌نویسیم!

تازه نوشت: خدایا... کاش میشد امروزیه آخریه باشه.

 

خیلی وقته که میخوام این مطلبو بنویسم اما فرصت نشده. من اقتصاددان نیستم و ادعایی ندارم. سواد اقتصادیمم برمی‌گرده به همون 4 واحد اقتصادی که تو دانشگاه پاس کردم اونم با یه استاد درپیت. با این همه ذهنم درگیر چیزهایی میشه که هیچ رقمه نمیتونم هضم کنم که چرا باید اینطوری باشه. یه عالمه سوال بی‌جواب.

بزرگترینش اینه که چرا ملت هورا می‌کشن از بالا رفتن قیمت نفت؟ چرا همه دلشون خوشه به مازاد درآمد نفت؟ چیزی که به نظر من بیشتر ترسیدن داره تا هورا کشیدن. ما یه قلم نفت (و البته پسته!) صادر میکنیم و در ازای اون هواااااار قلم دیگه وارد می‌کنیم. قیمت نفت که بره بالا قیمت سوخت میره بالا هزینه حمل و نقل میره بالا هزینه تولید تمام کالا ها میره بالا از بنزین بگیر تا همین لنز چشمی که ماشاالله ما خانومای ایرانی کم هم ازش استفاده نمی‌کنیم. حالا اینا رو بزارین رو ترازو. اینور یه نفت بالا رفته به نفع ما... اون ور همه کالاها و اقلام بالا میره به ضرر ما. خوب این کجاش خوشحالی داره؟ منتظر کدوم درآمد مازاد بر نفتیم؟ می‌دونیم قیمت یه دکل حفاری که باهاش چاه می‌زنیم که همین نفتو بکشه از زیر زمین بیرون چقدر بوده و چقدر شده؟؟؟؟ میدونیم با بالا رفتن همین قیمت نفت چند برابر شده نرخ روزانه اجاره همین دکل حفاری؟ ازینجا بگیر و برو تا هر جا که فکرت میرسه...

بُعد دیگه قضیه اینه که دلمون خوشه به درآمد نفت... خوشحال و خندان میریم کلی طرح و پروژه تعریف می‌کنیم و مثلا در راه آبادانی این مملکت قدمهای سازنده برمی‌داریم!!! من فکر میکنم باید گریه کنیم عوض خندیدن. اونی که این همه طرح و پروژه و برنامه راه میندازه قطعن یه ذره از مسائل اقتصادی حالیش میشه. یه دید اقتصادی داره مطمئنن. این همه پروژه راه می‌ندازیم تو مملکت انتظار داریم نرخ تورم‌مون از همه نقاط دنیا حتی آفریقا بالاتر نباشه؟! فکر نمی‌کنیم این همه مدرسه و بیمارستان و طرح‌های شهری و غیر شهری مستلزم به کارگیری یه عالمه کارگر و نیروی انسانیه و بدتر از اون نیازمند خرید یه عالمه مصالح و تجهیزات و کالاست. تمام اینا یعنی تزریق یه عالمه خیلی‌تر! پول بی‌زبون به سیستم پولی این مملکت. یعنی‌ترش: ایجاد تورم. بالارفتن حجم پولِ در دست مردم و ... هزار و یک گرفتاری. قطعن انجام طرحهای عمرانی و غیره خیلی مهمه و خیلی هم باید بهش بها داد. اما هرچیزی یه حدی داره. هر چیزی باید یه محدودیتی داشته باشه و توی یه چارچوب حساب شده انجام بشه. نه باری به هر جهت.

ملک شخصی داریم و وقتی خبر از افزایش قیمت خونه میدن هورا می‌کشیم. نه که خودمو جدا کنم ها... همین خانواده خودم سر افزایش قیمت خونه و زمین مدتهاست ملک و مستقلاتشون رو دست نزدن و کلی خوشحالن که چه‌ها دارن. چهارتا سکه از عهد دقیانوس خریدیم و واسمون مونده، اونوخ قیمت طلا که میره بالا قند تو دلمون آب میشه که عجب سودی میکنم من!!! به خدا اینطور نیست. به خدا داریم بدبخت میشیم... من نگرانم... نگران.

نظرات 20 + ارسال نظر
صبا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ق.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

ما هم جدی میگیریم.....


از برکات دولت احمدی نژاده دیگه!!!!!!

مشی خانوم شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

سیلام ایدی !
تازه من شنیدم که تو اردبیل هم نفت کشف شده!‌۲۵ سال هم طول می کشه تا بترکوننش و به بهره برداری برسه!
چی بگم والا! این مردمی که من می بینم اینقده تو فشار و سختین که تا قیمت نفت می ره بالا از خوشی ذوق مرگ می شن!
وضعیت واردات هم که خرابه ایده جون!‌ ما ۹۵ در صد فقط واردات داریم! یعنی هیچی از خودمون نداریم!‌تولید = صفر تا!
بی خیال! همینه دیگه ( قیمتا زده سر به فلک..... بر هیکل اقتصاد....)

پگاه اریان (وبلاگ سارا صولتی) شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ق.ظ http://tarmita.blogfa.com

وبلاگتون زیباست و مطالبش خواندنی...
در ضمن خوشحال میشیم قدم رنجه کنید و آغاز رمان هجده هزار صفحه ای سی جی ام: ویگو مورتنسن نوشته سارا صولتی را مطالعه کنید. این براستی باعث افتخار ماست که "شما" هم آن را بخوانید.

بهاره شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام ایده جونم
خوفی؟
صبح اومدم برات کلی نظر گذاشتم ولی تا اومدم ثبت بزنم برقا رفت!!!!!!!!!!!!!!!!! انقدر حرص خوردم که نگو:(
برات گفته بودم که ای کاش ایران هیچی نداشت... نه نفت نه گاز نه سنگ نه مس نه پسته نه خاک نه حتی آب نه فرش نه ..... ای کاش ایران کشور فقیری بود ... ولی در عوضش سردرمدارانش آدمای صادق و درستکرداری بودند... اونوقت در عوضش کسی دندون طمع برای هپولی هپو کردن یکجاش تیز نکرده بود... ای کاش ایران پول نداشت ولی مردمش راستگو و درست کار بودند... ایکاش اینهمه از رادیو و تلویزون دروغ به خورد مردم نمیدادند... عوضش ای کاش همه مردم دنیا بر علیه مون نبودن و هر جا میخواستی میتونستی بری... عوضش ای کاش ....
من شنیدم تا پایان امسال تورم رسمی که خود دولت اعلام کنه ۵۶ ٪ میشه... انقدر ترس و وحشت برم داشته که نمی تونم راجب بهش اصلا فکر کنم.... واقعا وحشتناکه...

نازلی شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:44 ب.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

عزیزم مشکل ما همین نفته اگه ما هم مثل مردم ترکیه هیچی نداشتیم اونوقت میفهمیدم که باید چی کار کنیم. همه نگران هستیم.

علی شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:33 ب.ظ

عوضش انرژی هسته ای داریم

روزبه ثنایی شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:35 ب.ظ http://rs63.blogfa.com

اقتصاد یک کشور بیشتر از آن که به منابع طبیعی آن بستگی داشته باشه به هماهنگ بودن شبکه اقتصادی آن بستگی داره. اقتصادهایی که اساسا بر پایه منابع طبیعی شکل میگیرند چون خیلی سریع رشد میکنند به شدت نامنظم میشوند. که نمونه اش همین ایران و آفریقا است.

اریا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:42 ب.ظ

به سلامتی خواستگاره رو گفتید دیگه؟ :) یعنی امروز انقدر عصبانیم ها میخوام برم یه جا که کسی نیست یه یک ساعت فقط فحش بدم.از ساعت ۲ تا ۷:۳۰ برق نداشتیم.ای خدا زندگی در نکبت معنیش چیه؟.

علی شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:48 ب.ظ http://medicineman.persianblog.ir

اینا که گفتی سیاسی که نبود؟! b:
تقصیر من نیستا! آخه هرچی حرف بزنی ( انتقاد بماند!) میچسبونن به سیاسی بودن!
آخه خانوم! کجای کار ما درسته که این درست باشه؟! مشکل ما همینه دیگه

دخترک یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:38 ق.ظ http://minerve00.blogsky.com

پروردگار



سلام! وقت بخیر:)

راستش منم زیاد از اقتصاد سر درنمی‌آرم و در همون حدی که سر کلاس گفتن میدونم ..... اما خیلی تابلوئه وقتی یه بنده خدایی میاد توی رسانه ملی و میگه : کاری نداره که! چشم انداز بیست ساله رو راحت میشه توی ۱۰ سال بستش و تموم کرد؛ و یه دو ماهی میشه که مملکت وزیر اقتصاد نداره و جاهایی هم که وزیر داره خیلی با جاییکه وزیر نداره فرق نمی‌کنه، یه همچین اتفاقی طبیعیه! راستی یادتون نرفته که ایرانی هستیم و اینجا ایروونه! اینجا قوانینی که در همه جای دنیا صدق میکنه موضوعیت که نداره هیچ اصلا کاربرد هم نداره! اینجا اقتصاد یجور دیگه‌اس! دکتر نیلی یه روز سر کلاس داشت برامون توضیح میداد و مثال از الگویی که با همکاراش برای اقتصاد ما درآورده بودن زد! خیلی باحال بود! لگد زدن پسر همسایه مادرشوهر خواهر زن رئیس جمهور به توپ با افزایش نرخ تورم ارتباط داره:))))
اینجا ایرانه و هر وقت به این فکر میکنم یاد گفته دکتر حسابی می‌افتم و غصه‌ام میگیره که چرا کشور جهان سوم جاییکه برای آباد کردنش خونه‌ات ویران میشه و برای آباد کردن خونه‌ات کشورت نابود!:((

اریا یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ق.ظ

ای بابا چرا کامنتاتون قفله پس :( باور کنید ما هم اعصاب نداریم.یعنی الان خیلی وقته که از اول صبح که پا میشم یک سره تو دلم دارم به خیلیا فحش میدم تا شب.به تمام احمقهایی که چوب احمقیت اونها رو میخوریم .اما خوب خیلی هم فایده نداره.و واسه این که از شر این انرژی منفی خلاص شم زدم به کوه و کمر.تو این ظل گرما پامیشم میرم کوه بلکه چند ساعتی از دست این همه گندکاریها و ......دور باشم و در فضای دیگری نفس بکشم.ترجیح میدم مغزم از گرما بجوشه تا از حرص خوردن.بزنید بیرون.خودخوری هم نکنید انقدر.انقدر مسائل اعصاب خراب کن این روزا زیاد هست که ادم اگه بخواد ول کنه دیوونش میکنند.

مشی خانوم یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:39 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

لینکدونیت رو که بستی ایده جان!
چی شده؟؟ خیلی خوب! برو اعصابتو در کن ! بعد بیا!
هر چی که هست : این نیز بگذرد عزیزم!

اریا یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 ق.ظ

باشه.اما حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش ار که اسباب جهان این همه نیست
چیز بیشتری نخواهم گفت.زمان تسکین دهنده هر دردی خواهد بود.موفق باشید.

بهاره یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ب.ظ

باشه ایده جونم نظر نمیدم... فقط سکوت می کنم و میشینم کنارت.....

صبا یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

...
خوبی؟

مشی خانوم یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:16 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

باشه ! باشه!‌
می گذره! دیگه نظر نمی دم! اما متنت خیلی خوشگل بوداااااااااا!! این دخترک ذهن تو چقدر ساده و ماهه!
راستی یه وجه اشتراک میون من و تو: منم ۳ سال پیش یه شب زمستونی و برفی تو برف تموم خیابونای سعادت آباد رو زیر پا گذاشتم تا آروم بشم! شاید هدف من و تو یکی نبود اما من خیلی غصه دار و داغون بودم! اینقده راه رفتم تا یه ذره آروم
شدم.برگشتم خونه و تب کردم شدید. خدا اون روزا خوابش برده بود ایده جونم....

inmorix یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:31 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

اینو واسه دو تا پست بعدیت نوشتم...چی شده؟چته دشمن خونی؟؟؟؟ما دلمون اینقدر نازکه که تحمل غم دشمنامون رو هم نداریم....شاد ببینیمت...

بهار دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ب.ظ http://baharr62.blogfa.com

عزیز دلمممم ... اول امتحان کنم تائیدیه

شادی سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ق.ظ http://shadi1987.blogfa.com

سلام خوبی ؟ جینگول چرا کامنت دونی رو می بندی!

یه قرار بذار بریم بیرون!

بهاره سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام ایده جونم اینا
خوفی؟
والا اگه این سرعت پایین اینترنت بذاره امروز آپ میکنم ... نمیدونم چرا امروز اینقدر هندلی کار میکنه:(
قالب نظرات دوستم از این سایت گرفتم:
http://night-skin.com/blogsky/
وارد سایتش بشو بعد اون پایین صفحه یه جا زده دریافت قالب نظرات ... روی اون کلیلک و قالبی و که بهت میده کپی کن بعد برو ویرایش قالب بلاگ اسکای و اون قسمتی که مربوط به بخش نظراته هرچی توش هست پاک کن و قالب جدید و اونجا پیست کن:)
از خودت مواظبت باش دوستم:-*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد