خب آخرین پست امسالو دوست دارم علی رغم خستگیم بنویسم. امسال شاید یک نقطه عطف در زندگی من بود. هزار و یک اتفاق افتاد که منو به خودم آورد و وادارم کرد دست به کار بشم و یه حرکتی بزنم. موقعیت بد کاری و به چشم دیدن برخی از حقایقی که در عمر سی و چند ساله ام ندیده بودم.
چیزهای زیادی یاد گرفتم. رنج زیادی کشیدم. ولی چون خودمو مهمونی میپنداشتم که همین روزا قراره زحمتو کم کنه، روزها برام با سرعت بیشتری گذشت.
امسال رو سال مفیدی ارزیابی میکنم چون تمام بدیهاش منو هل داد به جلو و تمام سختی ها و غصه هاش باعث شد خیلی چیزها رو بیاموزم. هدفگذاری هایی که اول سال کرده بودم انجام شد و تقریبا در حال نتیجه دادنه.
خدا رو شکر میکنم بابت اینکه زنده ام و نفس میکشم و این روزهای زیبای اخر سال رو دیدم و ازشون لذت بردم. خدا رو شکر میکنم که خونواده ام کنارم هستند و براشون آرزوی سلامتی و دلخوشی میکنم. ان شالله سال بعد سال خوبی برای من و خونواده ام باشه. خدایا مواظبم باش. مواظبشون باش و دلم رو قرص کن به حضورت.