تا همین دو سه سال پیش جمعه عصرا واسم یه حال و هوای دیگه ای داشت. انگار قند تو دلم آب میشد که فردا میخام یه هفته جدیدو شروع کنم. با وسواس همه چیزمو جمع و جور میکردم. مانتو و مقنعه اتو شده آماده بود. صبحا هم همین وضع بود. از خواب که بلند میشدم یه حس خوب داشتم. کلی انرژی مثبت منو تا انتهای روز همراهی میکرد.
ولی الان...
وقتی به تفاوت اون روزا و این روزا فکر میکنم مطمین میشم که من یه چیزیم هست. دیگه باید یه فکری به حال این وضعیت و پریشونیم بکنم. خدایا یعنی تا آخر عمر قراره حال و روزم همینجوری باشه؟