برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

اوباما یا مک کین... مساله جدن همین است!!!

خوچحال نوشت:  

و اینچنین نتیجه دو سال تلاش و کوشش ما به سطل آشغال نخواهد رفت!!!! ما خوچحالیممممممممممممم! زنده باد اوباما!   

*

@بلیط‌های مستعمل شما (با خطوط هوایی Emirates) را خریداریم. هر کی لاشه‌ی بلیط Emirates رو داره لطفن کپی صفحه اول بلیط رو به ایده ارسال و جایزه دریافت کنه. :) به جون خودم جدی گفتم. شوخی نبوداااااا!

@در مواقعی از زندگانیم حتی اگه از آسمون هم حقیقتی بهم نازل بشه قبولش نمی‌کنم... با دوستی از جرگه‌ی دندان پزشکان وقت می‌گذروندم که بحثی سر گرفت من باب رژیم غذایی و طبقه‌بندی مواد غذایی و اینها... این دوست بیچاره‌ی ما خودش رو کشت که به من بقبولونه قند کربوهیدراته... قبول نکردم!!!!! تازه کلی هم مسخره‌ش کردم که برو خجالت بکش تجربی خوندی بعدشم 8 سال خودتو کشتی خرخونی کردی دکتر شدی حالا اونقدر نمی‌فهمی که قند کربوهیدرات نیست!!!! البته این دوست ما در حد یه اپسیلون (و نه بیشتر به جون شما!) هوش و زکاوت داشت که با طرح سوال "اگر کربوهیدرات نیس پس چیه؟" باعث بشه من یه ذره به خزعبلاتی که ایراد کردم فکر کنم.

در هر حال من کماکان فک می‌کنم اصولن گماردن قند در دسته کربوهیدراتها کاری است بس شنیع و حالا که دسته‌ی دیگه‌ای وجود نداره که قند رو بچپونیم توش بهتره واسش یه طبقه بندی جدید درست کنیم که بهش بیاد!! مثل اون گیاه گوشت‌خواری که اونقدر عجیب قریب بود که گیاه‌شناسا توی هیچ دسته و طبقه‌ای جاش ندادن... همه فک می‌کردن گیاهه چه گناهیه... ولی به نظر من آدم تو هیچ دسته‌ای نباشه بهتره اصلن... من از اون گیاه گوشت خوارِ قرمزِ بزرگ که مگسها دورش می‌کردن و مجبور بود واسه ترسناک جلوه کردن گلبرگای به اون بزرگیو بدبویی و چسبناکی داشته باشه خوشم اومد اصن... اه باز من به بیراهه رفتم!

@د وان، مای نامبر وان، د انلی ترژر آی اور هو هم اومد... ولی خوب در کل حال نمی‌کنیم از خوشی مفرطی بنویسیم که در نتیجه حضورش بهمون دست داده!

@آی مردم بشتابید که آبدارچی ما همین الان اعتراف کرد حقوقی که فقط از شرکت ما میگیره 500 تومنه! آخه اونها به جز شرکت ما از پیمانکار خودشون هم حقوق میگیرن! حالا برین لیسانس و فوق و اینا بگیرین!!!   

@بعد این دو هفته دیگه تمام لباس های موجود در کمدم رو پوشیده بودم و متوجه شدم اگر لباسا رو نشورم فردا باید عوض مانتو ملحفه بپوشم برم سر کار! قطعن شما نمی‌دونید که من خیلی بلدم با ماشین لباسشویی کار کنم. آخه من از کار اینجور دستگاهها خیلی سر در میارم!!!! خدا رو شکر لباسها رو خوب شست... فقط نمیدونم چرا وقتی کارش تمام شد توی محفظه‌ی ماشین لباسشویی پر آب بود. مامانم که باهاش کار میکرد ماشینه لباسها رو خشکم میکرد، اما نوبت من که شد پر از آب بود و وقتی در ماشینو باز کردم اندازه یه تشت آب روم ریخته شد تا خوش خوشانم بشه... صبحم که میومدم شرکت دیدم کماکان توی محفظه پر آبه... چه می‌دونم والا.

@ یه هفته تو شرکت بی صاحاب بودن امروز تمام میشه :(

نظرات 35 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:03 ق.ظ

اوا ایده ، یه عالمه به اون قسمتی که آب تو لباسشویی مونده ، خندیدم
بعد بلیط میخوای چی کار؟؟من یه چند تایی دارم.اونوقت جایزه اش چیه؟
مبارکه اونی که منتظرش بودی ، اومده.انشالله بهت خوش بگذره و همیشه اونی که دوست داریشو ببینی.
آبدارچی ما دقیقا اندازه من حقوق میگیره
بی رئیس بودن خیلی حال میده، اساسی.انشالله همیشه رئیست بره خارج.برای خودش میگم خب ، مسافرت و دیدار از شرکتهای خارجی ، بسی برای تجارتش مفید است.

الانه خودم یه ذره ترسیدم... میگم نکنه بسوزه ماشینه از آب توی محفظه!
ببین اگر مال کمتر از شش ماه قبله به من بده کپی صفحه اولشو! جایزه‌اش هم خوبه....
:دی خوچ به حال ما که درس خوندیم./ جدن خسته نباشیم :))
همینو بگو... هم به رئیس خوچ میگذره هم به من!!!

نازلی سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

ایده جون بلیطهارو میخواهی چی کار کنی عزیزم؟
قضیه آبدارچی خیلی عالیه چون منم حقوقم با یکی از همین آبدارچهای شرکتمون یکیه در حالی که اون دیپلم هم نداره و من خیر سرم کارشناسی ارشدم.
بگذریم عزیزم قسمت خشک کن لباسشویی رو فعال نکردی عزیز دلم احتمالا برنامه غلط بهش دادی. این کارا از خانم مهندسها حداقل بعیده.

میخواهیم به مایلجمون بیفزائیم که جایزه ببریم!
نمیدونم چیکار کردم اشینه رو... خلاصه خیس خیس لباس تحویلمون داد خواهر...

بلوط سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:21 ق.ظ

خوش به حال آبدارچی تون!

جدن و حقیقتن و واقعن........

بهاره سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام ایده جونم اینا خوفی؟
میگم این آبدارچیتون همکاری وردستی چیزی نمیخواد احتمالا؟
چه بلایی سر لباسشویی مامان طلفکیت آوردی دخمل؟
در مورد قرار دادن قند در دسته کربوهیدراتها هم راستش آی هو نو آیدیا چون هیشی نمیدونم ازش
دلت بشوژه ما همچنان با مدیرمون در حالت بی صاحاب بودن به سر می بریم چومکه اون معاون اصلیه رفته و فعلا کسی و بجاش نیاورنددندندن

بهاره جونم اگرم بخواد نفر اول خودم میرم پیشش... به خدا کار خاصیم نمیکنن ها... همش عشخ و حاله!
خوچچچچچچچچ به حالتونننننننن.... لذت ببرین از بی صاحابی!

مورچه سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:45 ب.ظ

خوب عزیزم چرا از مادرت کار با این جور دستگاه ها را یاد نمی گیری ؟
حتما درشو زود باز کردی که پر آب بوده
خداییش شرکتتون آبدارچی نمی خواد ؟
حالا قند مگه چقدر مهمه ؟ خیلی چیزها هست که تو مملکت ما کلا دسته ای نداره تو چسبیدی به قند ؟
با دوست با کلاس دکتر دندون پزشکت در مورد انواع کرم های دندون بحث کن و حالشو ببر

وای کرم دندون!!!! حالا ایشالا اگه حسش بود دفه‌ی بعدی پیش اومد که دیدیمش حالا :))
بابا آدم کف دستشو که بود نکرده... منم که تنبل و لوس و بچه ننه و ... حس فراگیری این چیزا رو ندارم

پزشک 78 سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:25 ب.ظ http://78med.persianblog.ir

حالا این اوباما و مک کینش کجا بود؟

اونها امریکا ان!!! به علت دوری مسافت دیده نمیشن :))

omid1977 سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:19 ب.ظ http://omid1977.blogfa.com/

من چند تا بلیط دارم یعنی دقیقا چهار تا البته میخوامشون برای تصفیه حساب شرکت. اگه شما به قیمت بالاتر خریداری جهنم و ضرر میفروشیم

شما تصفیه حسابتو بکن! فقط یه کپی از صفحه اول بهم بده همین! اصل بلیطو که نمیخوام!!!!! قیمت بالا هم خبری نیست داچ! منم بچه ناف اصفونم!

علی سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:37 ب.ظ http://medicineman.persianblog.ir

اینجور که تو گفتی اگرم بلیط داشتم بهت نمیدادم عمرنه!!
تیزهوش بودن و دندونپزشکی در تضادند
دخترای امروزی چکاری بلدند اونوقت؟!

دخترای امروزی همونقد کار بلدن که پسرای امروزی... جامعه همیشه تو یه تعادل به سر می‌بره!

ممو و ابو چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ق.ظ http://atr.blogsky.com

قربونت برم ایدی جونم! برو تو همین لینک بخون که چی شد! الان آپیدم!‌ شیرینیو برات ایمیل می کنم خواهرررررررر!

اوکی!

مشی چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:53 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

ایدی جونم! تو که از من بدتری ! من تا به امروز نتونستم طرز کار این لباسشوییمون رو یاد بگیرم! هر دفه مامانم باید بیاد و لباسا رو تو ماشین بندازه!‌
این پستت چه ربطی به این 2 تا zinger های آمریکایی داش خواهر؟؟ معلومه دیگه اوبی جون می بره و ایران رو هم می ترکونه! خیالت جمع!
قند فک کنم آنزیم باشه ! نه کربوهیدرات! (عمرن!!!) قند قنده دیگه!

اره منم دقیقن مث تو ام.
خوب ماهیت اصلی این پست بر میگرده به اون دوتا :))
ببین اگر اوبی جون نبره ثمره دوسال کار و کوشش من درین شرکت یه راست میره توی سطل آشغال!!!! به جان خودم~

خانوم زیگزاگ چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ب.ظ http://Daily.30n.ir

والا مام از اونجایی که خیلی بیشتر از شما با ماشین لباسشویی کار کردیم و روزی 20 تشت لباس میشوریم نمیتونیم در این مورد کمکتون کنیم بخدا!!!

:)))))))))))) شما مارو دلداری بدین!

علی چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:59 ب.ظ http://siakia99.blogfa.com

احساس وحشتناک تموم شدن تدریجی لباسهای شسته و اتو شده و رسیدن به روز نحس تمام شدن همش رو کاملا؛ میفهمم!!من با جوراب هام هم همین مساله را دارم!!
پست قبلی خیلی خوب بود راستی...

خوب پس صرفن مال من نیست :))
خوب؟ خوب یعنی چی؟

میلاد پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:55 ق.ظ

خدا خوشحالی‌ت رو زیادتر کنه. :دی
همین‌طور خدا صاحاب شرکتتون رو کم کنه که بی‌صاحابی شرکت در اثرش زیاد بشه

خدا تو رو هم واسه ی ما زیاد کنه که هی آرزوهای خوب خوب بکنی و ما کیفور شیم ؛)
میگم یه وخ اونقد بیصاحاب نشم که خودمم بندازن بیرون :))

علی پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:40 ب.ظ http://medicineman.persianblog.ir

من کی گفتم مارپیچ رانندگی میکنم؟! موندم چجوری سمپادی بودی 1-1 مساوی
بازم میگم هیچم خانوما رانندگی بلد نیستند

تو همچین چیزی نگفتی! اینطور که پیداست تو سمپادی نبودی و اصلن هم نگرفتی من چی گفتم! ۶-۰ به نفع من با این سوتی که دادی. :))
بازم بگو فعلن که من ۶-۰ ام :)

پیرهن پری پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:18 ب.ظ http://pirhanpari.blogsky.com

آبدارچیتونو عشقه اصن

اوهوم!

میم پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ب.ظ http://mim512.blogfa.com

سلا خوچحال. لینک بنماییم شما را؟

سلام. اجازه نمیخواد. هر طور خودت دوست داری :)

مهسا پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ب.ظ http://citywithoutsun.blogfa.com

به به ایده خانم خونه می شود
ایده لباسهایش را می شوید

ایده آشفز! هم شده است! و غذایش الانه تلخ شده است... و نمی‌داند چه گلی بر سر بگیرد :))

سلماز جمعه 17 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:24 ق.ظ http://www.after84.blogfa.com/

مطمئنی آبدارچیه؟

آره مطمئنم.... الانه به خودم شک کردم:))

فاطی بلا جمعه 17 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ب.ظ http://delakam20e.blogfa.com

ناقلا نمیخوای بگی کپی صفحه اول بلیط ها به چه دردت میخوره؟ البته عمومی نگو که ملت میفهمن و دست زیاد میشه....
قند در دسته کربوهیدرات ها نیست....
خدا این خوشیه مفرط هاتو زیاد کنه اما قول بده جو گیر نشی و ازش بنویسی برامون.
مامان اینا هم مسئول برگزاریه یه سری مسابقات بودن.سرایدار محل برگزاریه مسابقات بابت همون مسابقات ۷۰۰تومان (دقیقا هم پای رییس مامان اینا پول گرفت.اما کارش و مامان و همکارا و زیر دست ترا کردن و ۱۰۰تومان پول گرفتن....)

نترس نمیسوزه اما کاش بازش نمیکردی.مامانی کجاست.زنگ بزن ازش بپرس.یا از شرکت سازنده اش.هرچند کلی بهت میخندن
رسیدن صاحاب شرکت به خیر

گفتم که! میخوام جایزه بگیرم :)
مرسی بیا اصان یه انجمن بزنیم انجمن حمایت از قند در برابر گروه شنیع کربوهیدراتها :))
آره دیگه... کلن الان پول تو آبدارچی سرایدداری اینجور چیزاس...

بهار جمعه 17 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ب.ظ http://baharr62.blogfa.com


من دوست دارممممممممممممممم ...
عزیزم قبل از آموختن کاربا ماشین لباسشوئی آشپزی کردن بیاموز که مثل من اینجوری تو گل گیر نکنی . هرچند تو حتما بلدی ... به دادم برس من چکار کنم خوببببببببببببببب ؟؟؟؟

شما لطف داری بهار جون... من چه طوری به داد تو برسم؟ کاری ازم بر میاد بگو ها!

خودم جمعه 17 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:04 ب.ظ http://www.khodekhodam.blogsky.com/

سلام
این آدرسشه:
http://www.aftab.ir/articles/religion/philosophy/c7c1225949362_dastayofski_p1.php
سایت آفتاب، از روزنامه کارگزاران گرفته.

ممنون:)

ماری شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:13 ق.ظ http://miryaam.blogfa.com

کار با ماشین لباس شویی هم یاد می گیری..

این آبدار چی شما حقوق ثابتش با حقوق شوهر من برابره

خدا از دهنت بشنوه!
منم همینو میگم خوب!

omid1977 شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 ق.ظ http://omid1977.blogfa.com/

چون رئیستون برگشت چیزی نمی نویسی !!

نه. همینطوری :)

inموریx شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:54 ق.ظ

این بلیط رو واسه چی مسخوای...بگو تا بلیط بارونت کنم...مال چند وقت پیش باشه؟؟؟؟من جایزه نمیخوام...درصد میخوام

میخوام مایلجم رو اضافه کنم آخه آخر سال میلادی نزدیکه مایلج ها رو میبندن و اگر حد نصابشون رو بیاری جایزه میدن. Skywards رو میگم. تو بلیطاتو رو کن... بالاخره یه جوری باهم کنار میایم! البته کماکان اصفونی بودن منو هیچ وخ فراموش نکن :))

inموریx شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ق.ظ

دکتر اگه قند کربو هیدرات نیست پس حتما هیدروکربنات پتاسیم هستش...نه؟؟؟؟!!!!

این الان خطاب به اون دکتره بود؟
پتاسیم چی بود دیگه مهندس جان؟ تو که دیگه از منم بدتری! شما همون کار ترجمه همزمان ترکی کردی رو پیش بگیری بهتره ؛)

inموریx شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:59 ق.ظ

خدا رو شکر این مدیرتون داره میاد و شما یه اپسیلون کار میکنین...این هفته که خبر دارم شرکتتون و قسمتتون همش کافی یا چای پارتی بوده...اوباما اومده...کار کنید که اوضاع بیریخت میشه...تحریم در راه است

البته ما هم میدونیم که اوباما اومده قرار نیست دنیا کن فیکون بشه... اما من این دو سال روی دو تا مشارکت کار میکردم که قطعی شدنش کاملن برمیگشت به روی کار اومدن اوبی جون.... و الا ما ازون خیالا ی خام نداریم که دنیا قراره گلستان بشه!

یاسمن شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:28 ب.ظ http://mehrabooni-sedaghat.blogfa.com/

سلام خانوم خوشگله ببینم بلیط به چه دردت میخوره نکنه ررفتی تو کار خلاف بلیط جعلی صادر میکنی؟ راستی ایده جون ببین تو دوست و رفقات کسی نیست که بخواد به یه دانش اموز رشته کامپیوتر که بسیار شرایط نامناسبی داره (پدرش فوت شده. برادرش که ازدواج کرده و رفته خودش هشتش گرو نهشه و با موتور مسافر کشی میکنه.خواهرش طلاق گرفته و با یه بچه برگشته تو خونه پدریش. و مادرش با پرستاری از بیمار توی خونه های مردم خرج زندگی رو میده ماهی ۲۷۰ تومن هم اجاره خونه میدن) کمک کنه. این دانش اموز باید کامپیوتر داشته باشه تو خونه تا بتونه تمرین هاشو انجام بده. ببین کسی هست که یه کامپویتر قدیمی داشته باشه بده یه دستی به سر و روش بکشیم بدیم بشه یا چیزی تو همین مایه ها... فدات ش ما که جز زحمت چیزی برات نداریم.راستی چند وقته میخوام بگم تو یه گل سینه خونه ما جا نذاشتی؟

چشم! میپرسیم!
گل سینه مانتوم آره؟ :)) چرا جا گذاشتم! خوب بهونه‌ای شد دوباره ببینمت :))

میم شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:12 ب.ظ http://mim512.blogfa.com

لینک نمودیم

:)

علی یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 ق.ظ http://medicineman.persianblog.ir

چی گیرت میاد اینهمه اون باما این باما میکنی؟!

ای باباااااااا.... یعنی فهمیدی؟ یعنی لو رفتم؟؟؟؟؟؟؟

omid1977 یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:59 ب.ظ http://omid1977.blogfa.com/

میگم شغلی اونجا برای من پیدا کن
محتاج دعاییم

اینجا؟ ببین صنعت اینجا با صنعت جایی که تو الانه هستی خیلی فرق میکنه! اینهمه اونجا بودی بهتره که همون جا ادامه بدی داداش! ؛)

بهاره دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام ایده جونم
خوفی؟
مگه من که گاهی اوقات جدی می نویسم، گاهی اوقات قاطی میکنم همش بدو بیراه مینویسم، گاهی اوقات با افسردگی مطلق می نویسم گاهی اوقات هم طنز می نویسم، تو فقط نوشته های طنز منو می خونی؟ ایده، ایده است برای من؛ عزیز و دوست داشتنی

تو لطف داری خانوم!!!!

علی سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ق.ظ http://medicineman.persianblog.ir

چرا کامتتدونیاتو میبندی؟!
اگه سریال لاست رو دیده بودی میدونستی این عکس رو واسه چی گذاشتم! ضمنا میتونی چشتو اونور کنی تا به انحراف نیفتی

فاطی بلا چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ب.ظ http://delakam20e.blogfa.com

دوس جون ایده چرا کامنت دونی اینهمه ÷ست رو بستی؟؟؟؟؟؟

من دوس دارم برا دوستم که عزیزه حرف بزنم. تو چرا دوس نداری آخه؟؟؟؟؟؟

ای بابا فاطمه جونم بده فرستادمتون مرخصی؟ ؛)

فاطی بلا جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 04:54 ب.ظ

من مرخصی اجباری نمی رم............. نمیرم نمی رم

:*

فاطمه سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:37 ق.ظ

خواهر جون چند روزه ازت خبر ندارم ، نگرانت شدم.
یه خبری ازخودت بده؟سالمی؟؟

سلام فاطمه جان. سالمم و زنده :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد