خوب نمیتونم ننویسم! حالا هی بیاید بگین من دوقطبیم مورد دارم! دوست دارم بنویسم!
**حذف شد**
راستی! من توی ستون سمت چپ یک بخش با عنوان لحظههای گذرا اضافه کردم. دلم می خواد کوتاه، از چیزایی که تو ذهنم میاد اینجا مطلب بنویسم. کمک میخوام. میخوام رنگ فونت نوشته زیر اون تیترو عوض کنم اما نمیشه! یعنی میشه ها اما رنگ فونت تمام نوشته های ستون سمت چپ عوض میشه. من میخوام فقط رنگ اون نوشته عوض بشه... احیانن اگر کسی از برنامهنویسی وب چیزی حالیش میشه و ازینجا رد میشه یه کمکی به من بکنه لطفن!
پروردگار
سلام! وقت بخیر:)
چه چیزای خفنی هر از گاهی به ذهن شما میرسهها!!! شبیه چیزایی که به ذهن فلاسفه و علمای بزرگ میرسه است!:*
جدی؟ چرا؟
سلام...کار آسونی در پیش رو داری....برو توی setting...سورس وبلاگتو بدار(به زبان html هستش...بعد توی یک برنامه مثل microsoft share point هر بلایی میخوای سرش در بیار و بعدش دوباره سورس رو ک÷ی کن جای اولش....
کردم... سورس رو گرفتم کلی بلا سرش در آوردم اما اون بلایی نشد که خودم میخوام. نشد که نشد!
ما از اینورا رد شدیم اما از این چیزا بلد نیستیم به شما یاد بدیم!
کار ما فقط تشخیص گذاشتنه حالا بنویس دیگه تشخیصی هم برات نمیذاریم
خسته نشی شما یه وخ!!!
ضمنا نه تنها بر سمپادی بودنت حسودیم نشد که شاکی هم هستم منم سمپادی تو هم
وای نه جایی نگی تو هم سمپادی هستیا!!! زشته! ؛)
سادهترین راه برای این کار اینه که یه همچین چیزی بنویسی:
<font color="#ffffff">متن مورد نظر</font>
این کارم کردم اما نشد...
سلام ایده جونم اینا
خوفی؟
در مورد اون سوال فنی که پرسیدی متاسفانه من چیزی نمیدونم که راهنماییت کنمببشخید
وای ایده مردم از فضولی چی نوشته بودی که حذف شد آخه
بابا آفرین به تو که اینهمه راننده خوفی هستی... من فقط اجازه داشتم از اصفهان تا کاشان رانندگی کنم تازه اونم تو وضعیتی که جناب همسر دو دستش و گرفته بود به داشبور و پاهاش و جمع کرده بود تو شکم مبارکش و هر بار هم که ماشینی یا کامیونی از کنارمون رد می شد یه جیغ اساسی مکش مرگ ما میزد! فقط من نمیدونم چرا اینهمه جیغ میزد آخه منکه کاملا حواسم بود همش تقصیر اون راننده های ناشی بود که یهو میومدند تو دلم ماشین من! والا!
ولی کاش بابای منم مثل تو بود... بابای منم اگه بشینه کنارم همون کار محمد و میکنه فقط بجای جیغ یهو زیر گوشم چنان دادی میزنه که فرمون ماشین ناغافل از دستم در میره برا همین عمرا دیگه کنار بابام رانندگی کنم! هرگز
خونه مامانم اینا که بودم ماشین و راحت می بردم تو پارکینگ ولی خونه ی خودم منم مثل تو مشکل دارم با پارک ماشین تو پارکینگ... هیچ وقت نتونستم این کار و انجام بدم
مواظب خودت باش ایده جونم اینا:-*
پ.ن. بابا مردم از فضولی چی نوشته بودی آخه
سلااااام خوبی بهار جنا؟
مرسی. آره یکم تخصصیه خودمم سر در نمیارم!
ااااا... اتفاقن فکر کردم چن نفری خونده باشن اخه دو سه ساعت بعد انتشار حذفش کردم... جدی جدی نخوندی تو؟ وایییییییییییییی بهاره مامان منم اولا که کنار من مینشست دقیقن همین مدلی که تو میگی کنارم تو ماشین مینشست. اونقدر حرسم در میومد. حالا خوبه تصادفم نکردم تا حالا.
بابا این پارکینگا مورد دارن به نظر من... و الا ما دست فرمونمو خوبه!!
راستی میام میگم جریان حذف چی بود...
سلام ایده جونم اینا
خوفی؟
مرسی که از فضولی درم آوردی... چرا من دیروز از اداره خوندم مطلبت و ولی لحظات آخر بود و داشتم میرفتم خونه... گفتم از خونه میام و برات نظر میذارم... خونه هم که رفتم مهمون اومد برام و نتونستم... بعد صبح که اومدم برات نظر بذارم دیدم نصف متنت و حذف کردی... آقا هرچی فکر کردم چی نوشته بودی یادم نیومد که نیومد... منم وقتی چیزی و بدونم ولی یادم نیاد آی کلافه میشم و فضولیم گل میکنه که بیا و ببین ولی حالا که گفتی کاملا یادم اومد فقط یه چیز و بیا دم گوشت بگم در مورد اون آدما: حسود هرگز نیاسود... به جون خودم راست میگما... یهو دیدی آدم حسود از حسادت سکته ناقص هم زد... والا... تو فقطاهمیت نده بهشون... انقدر حسودی کنن که چشمشون باباقوری بگیره
آره خلاصه جریان این بود. حسودی صرف اگه باشه که ایرادی نیست... میرن زیرآب میزنن لوس بازی درمیارن... خلاصه یه جوری نیششونو میزنن... خیلی هم بده. اینطوری هم خودشون اذیت میشن هم تورو اذیت میکنن...
ایده جون نوشته های لحظه ایی تو بدون رنگم قبول داریم اینقدر سخت نگیر. کار خوبی کردی که بازم نوشتی هر کی چیزی گفت بگو خودم خفه اش کنم.
سلام خانومی... من یکم وسواس دارم اخه. دوست دارم همه چیز باب میلم باشه... اما خوب هرچه کردیم رنگش عوض بشه نشد که نشد...
حذف شد رو حال نکردم...
خوب این حذفه دلایل امنیتی داشت. ترسیدم از توی شرکت بیان دستگیرم کنن!
اگه همه نتونستن کمک کنند! که نمی تونن بنده در خدمتم!
ممنون. بذار ببینم اگر نشد...
خوب سورسشو واسم بفرست درستش میکنم...
تعارف اومد نیومد داره ها!
داشتم رد می شدم ! برنامه نویسی وب بلد نیستم. اما اگه هیچ کس پیدا نشد کد وبلاگت رو بده شاید تونستم یه کاری کنم....
2 قطبی ای؟... مگه خردادی هستی؟
وای از کجا فهمیدی؟ م
ه خردادیا دوقطبی ان؟
ممنون. اگر به جایی نرسیدم مزاحم میشم.
سیلام ایدی جون!!!!!!!!!
من یه هفته نبودم! چقدر عقب افتادم از شماها! تو هم ۱۰ پست نوشتی ها!!!
خوش به حالت که جسارت رانندگی رو داری!
چرا اون یه تیکه حذفید؟؟
بعدش هم ارتقای شغلی چی بود؟؟ کارشناس ارشد بودی شدی مدیر؟؟ تبریک تبریک!
من بعد ۱ هفته تو هر ۲ وبلاگ آپم!
سلام عروسسسسسس خانوم! خوش گذشت؟
اون یه تیکه حذف شد چون ترسیدیم از توی شرکت بلای جانمان گردند!!
نه عزیزم مدیرم کجا بود! ما همون کارنشاس بیدیم!
اگه کد قالبت رو برام میل کنی، برات درستش میکنم. فقط باید بهم بگی که دقیقا میخوای چه رنگی بشه متن.
ممنون... توضیح میدم توی ایمیل.
ایده جون با اجازه لینکت کردم.
خواهش میکنم. اجازه نداره!:)
سلامممممممممم ایده جون
خوفی تو؟ دلم واست تنگ شده بودش
من یه ده روزی نبودم ...میبینم که کلی عقب افتادم
یه تبریک بهت بدهکارم ...امیدوارم زود زود بیایی و از پستهای جدید مدیریتیت بنویسی ...از ته قلبم برات آرزو میکنم همیشه شاد شاد شاد باشی عزیزم ... راستی شیرینی ما یادت نرههه
مناسفم که برنامه نویسی بلد نیستم که کمکت کنم ...
در مورد اونی که نوشتی بعدش حذف کردی .... حسودی!!! بعدش زیرآب زنی !!! ... واقعا نمیدونم چی بگم!!!
به به... گم شده پیدا شده!!!
نه والا من مدیر نشدم صبا جان! این در افق ۱۵ ساله باید پیش بینی بشه!!!
دقیقن همینه...ترسیدم بکشنم!!!!
شیرینی هم میدیم! ؛)
والله ما قدیمی هستیم نفهمیدیم ای دو قطبی بوده چی چیه. بعدش هم در مورد ای سوالتون ما والو زیاد به ای کاروی تکنولوژی جدید وارد نیستیم که چه جوری میشه رنگشو عوض کرد. ما تو همی خونه خودمون وقتی باطری ای کنترل از راه دورو تموم میشه منتطر میشیم تا بچو از مدرسه بیاد و باطریشو عوض کنه وگرنه خودمون پا میشیم کانال تلویزیون رو دستی عوض میکنیم.
:دییییییییییییییی
مرسی بااین لهج شیرین شیرازی!!!!
بله دیگه تکنلرژی خیلی مدلش بالا رفته فقط بچه ها سر ازش در میارن!!!
من اینهمه برات پیغام گذاشتم کجایی پس؟؟؟؟
عزیزم من پیامی نگرفتم...
خدا رحم کنه!
این دوتا خردادی با هم دوست شدند
ها؟!
عیدتون مبارک!
ممنون
نه بابا! جانم 2 قطبی خیلی فرق میکند!
مگر چند بار تصمیم به پایان وبلاگ گرفته اید؟
اگر اینطور باشد من کلا 647575قطبی هستم!
شادزی یا حق
جدی ربط داره؟ خوب پس من هنوز خیلی خیلی قطبی نشدم!!!
سلام من جان
امیدوارم خوب باشی
وبت عالیه خوب مینویسی
راستش من یه دوقطبیم و لبته 5-6 تایی وبلاگ دارم که اکثرا تعطیلا اما اینو بدون یه آدم دو قطبی میتونه بسیار فعال و با نشاط هم باشه
به وب منم سر بزن خوشحال میشم