میگن آدم باید عزت نفس داشته باشه. یعنی خودشو دوست داشته باشه. من آدم مغروریم اما حس میکنم قبلن ها این دوست داشتن خود یا به نوعی self respect تو وجودم نبوده. اما الانه به وفور توی وجودم موج میزنه!
اینو از وقتی فهمیدم که با همه وجودم از حضور توی اتاقم لذت میبرم.
از وقتی که افتادم به جون وسایل اتاقم و اتاق تکونی میکنم.
از وقتی که جلوی آینه وای میستم و از خودم لذت میبرم.
از وقتی که بعد از اتمام کارم میرم پی لذت بردن از اوقاتم.
از وقتی که فرت و فرت لباس و کیف و کفش میخرم و با یه لذت وصف ناپذیر میچینمشون توی کمد و نگاهشون میکنم.
از وقتی که کرور کرور لوازم آرایش میخرم و میچینمشون جلوی آینه.
از وقتی که گرون ترین عطرها رو میخرم و از بوشون لذت میبرم.
از وقتی که عاشق آشپزی شدم و دوست دارم خوشمزه ترین غذاها رو بپزم.
از وقتی که از تنها بودن خودم توی محیط اجتماعی به درستی لذت میبرم.
از وقتی که توی جلسات و ماموریتهای کاری همه مردن و من تنها زنم.
از وقتی که اگه حوصله دوستانمو نداشته باشم عمرن تن به بودن باهاشون نمیدم.
از وقتی که حتی توی دنیای اینترنتی خودمو مجبور و ملزم به نوشتن کامنتها و پستهای مهربانانه که به مذاق هرکی خوش بیاد نمیبینم.
از وقتی که هر چی به خودم و خودم و خودم فکر میکنم چیزی جز یه حس خوب توام با سپاس درونم وجود نداره.
خدایا شکرت...
بچه ها میگه آدم باید عزت نفس داشته باشه. یعنی خودشو دوست داشته باشه. میگم من آدم مغروری نیستم اما حس میکنم قبلن ها این دوست داشتن خود یا به نوعی self respect تو وجودم نبودهیا حداقل کم بوده. اما الانه به هیچ وجه تو وجودم نیست!
اینو از وقتی فهمیدم که با همه وجودم از حضور توی اتاقم حالم به هم می خوره.
از وقتی که افتادم به جون وسایل اتاقم و اتاق تکونی میکنم.
از وقتی که جلوی آینه وای میستم و خودمو می بینمو می خوام بالا بیارم.
از وقتی که بعد از اتمام کارم میرم پی چیز کردن به اوقاتم.
از وقتی که فرت و فرت لباس و کیف و کفش میخرم و با یه لذت وصف ناپذیر میچینمشون توی کمد و نگاهشون میکنم و نمی تونم به موقعازشون استفاده کنم و نو نو می دمشون مامان بده مستحق.
از وقتی که کرور کرور .... ( آخه من چی بزارم حالا اینجا ) میچینمشون جلوی آینه.
از وقتی که گرون ترین عطرها رو میخرم و از بوشون لذت میبرم.
از وقتی که عاشق آشپزی شدم و دوست دارم خوشمزه ترین غذاها رو بپزم.
از وقتی که از تنها بودن خودم توی محیط اجتماعی به درستی احساس بدبختی می کنم.
از وقتی که توی جلسات و ماموریتهای کاری همه زنن و من تنها پسرم البته.
از وقتی که اگه حوصله دوستانمو نداشته باشم عمرن تن به بودن باهاشون نمیدم.
از وقتی که حتی توی دنیای اینترنتی خودمو مجبور و ملزم به نوشتن کامنتها و پستهای مهربانانه که به مذاق هرکی خوش بیاد نمیبینم.
از وقتی که هر چی به خودم و خودم و خودم فکر میکنم چیزی جز یه حس خوب توام با سپاس درونم وجود نداره.
خدایا شکرت...
* کاش من هم مث بعضیا بودم :((
...
:(
سلام
وبلاگ جالبی داری به من هم سر بزن
سر زدم! وبلاگ تو هم خیلی جالب بود!!!
چرا ......> :( !؟!؟! هان!؟ چرا این شکلی شدی!؟
اوم... فکر اینکه کسی این حس رو داره... دل آدم میگیره.
کدوم حس!؟!؟! D-:
48965063084آیا بالاخره راهی برای کسب درآمد از اینترنت وجود دارد ؟؟؟ یک راه مطمئن و درآمدزا برای کسانیکه مایلند از صفر شروع نموده و از هیچ به همه چیز برسند درآمد بسیار زیاد , آسان , مطمئن و قانونی برای صاحبان سایتها , وبلاگها و بازاریابها با هر بازدید و سابقه فعالیتی که دارید به گروه ما بپیوندید >>> و طعم واقعی پول اینترنتی را حس کنید <<< آیا تا به حال اندیشیده اید که می توانید در منزل و بدون نیاز به خروج از منزل حتی تا سقف 755 هزار تومان در ماه نیز درآمد داشته باشید؟؟؟ برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
http://fars.vxc.ir