برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

مانتوی ...!

بعد از گذشت روزگاران عاقبت یک عدد مانتو یافت کردیم که دوست همی می‌داشتیم و قابل پوشیدن در محال کار بسیار همی‌بود! تعجیل نموده و مانتوهه را ابتیاع نمودیم! بافت مانتو کَمَکی چروک همی بود که ما دوست نمیداشتیم. فروشنده را پرسیدیم این چروکها با اتو مرتفع خواهند گشت؟ پاسخ دادند بلی! مسرور گشته و طیب خاطر پیدا کردیم! مانتو را ابتیاع کردیم و در دلمان قند انگار همی آب فراوان میگشت! در منزل با اتوی بخار به جان مانتوهه افتاده و تلاش مکرری کردیم در جهت رفع آثار چروک روی پارچه! هر چه کردیم همی نشد! کمی فحش دادیم که چرا چروک مد شده است! اما باز هم رفع نشد که نشد. بی خیال گشتیم و گفتیم ملالی نیست. ما هم کمی مد را دنبال کنیم به کسی بر نخواهد همی خورد! بگذار ما هم شیک بپوشیم و با کلاس بگردیم!

دیروز مانتو خوشگله را در محیط کار همی پوشیدیم و راستش را بخواهی متوجه نگاههای مشکوک تنی چند از همکاران گشتیم. البته کسی لفظن و کلامن چیزی به رویمان نیاورد! ما هم فکر کردیم لابد به خاطر چروک آن است اما آخر چه بگوییم که به خدا چروک مد است و این پارچه چندان هم زشت و تابلو نمی‌باشد. القصه! هر چه فکر کردیم نتیجه‌ای حاصل نگشت. مانتوی قصه ما نیز در همان روز اول چروک که بود هیچ با یه بار پوشیدن چروکتر نیز همی گشت و در انتهای دیروز به پارچه‌ای می‌مانست که در دهان گاوی بوده است و آن گاو بینوا نیز مانتوی کذایی را به جای علف نشخوار همی نموده است!

امروز مجددن به دلیل گرمای مفرط هوا و خنک بودن جنس مانتوی در دهان گاو نشخوار شده، آن را پوشیدیم. صبح جلسه‌ای همی رفتیم که یکی از همکاران کمی فضول و کمی بی‌تعارف ما نیز در آن حضور همی رسانیدند! چشمشمان که به جمال ایده با مانتوی نو روشن گردید فورن خود را به این حقیر رسانیده و لب به تعریف و تمجید ازین حقیر و مانتوی کذایی باز نمودند. در آخر هم جلوی مدیران محترم با صدایی رسا فرمودند که عجب این مانتو ... هست و بسیار ... شده‌ای! خداوند می‌داند شرممان میگردد در این صفحه مجازی حتی نقل قول همکار محترمه را بنمائیم! ما که هرچه فکر کردیم نفهمیدیم در این یک و نیم متر پارچه معمولی که همچون گونی دوخته شده است و هیچ آرایه‌ای ندارد چه نهفته است که همکاران محترم این چونین اظهارلطف مینمایند! گویی دعا دوخته‌اند و بهش چسبانده‌اند انگار!!! دوستان عزیز حالا نروند دعا را توی گوگل سرچ کنند بیایند اینجا فکر کنند ما دعا نویسیم و دعامان میگیرد و این چرت و پرتها! ما توی این وبلاگ ازین کارا نمیکنیم! تمام!

نظرات 19 + ارسال نظر
سلام یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:08 ب.ظ

پس اینگونه بودندی حکایت مانتوهای چروک که در خیابان در تن دوستان همی میدیدمی و با خود گفتمی اینها چرا انقدر شلخته بودندی که چروک بر تن همی کردندی و لکن انها نیز چون شما در فشار و محذورات همی بودندی سعدیا.

اریا یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:09 ب.ظ

اون کامنت ادبیه مال من بودا.اسممو فک کنم اشتباه نوشتم.

آزاده یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:43 ب.ظ http://callmyname.blogsky.com/

این مانتو واسه همه خانومها مشکل سازه

ارام یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:18 ب.ظ http://shadi1987.blogfa.com

سلام خوشکل خانومی راستش این مامتو مشکل منم هست ....اصلا تو این مملکت مانتوی مناسب پیدا نمی شه که نمیشه!!

راستی اون جاهای خالی چی بود؟؟!! دونقطه دی!

امیر یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:21 ب.ظ http://cremona.blogfa.com

ضمن اینکه کلی خندیدیم در جواب سوالتان باید عرض همی کنیم که خیر...بنده در حال حاضر و به طور موقتی در خانهء پدری در تهران به سر میبرم.... و منتظر پایان یک سری از کارها میباشم تا به خانه و کاشانهء اصلی روم (بنده سالهاست در ولایت ایتالیا رحل اقامت افکنده ام!)

من آزادم دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:24 ق.ظ http://www.man-azadam.blogfa.com

مانتو نو مبارک...بی خیال ....برو حالشو ببر......

بهاره دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام ایده جونی
خوفی دوستم؟
مانتو نو مبارک دوستم:) ولی آقا قبول نیست پس چرا ننوشتی همکارت چی گفت؟ جای خالی را با گزینه ی مناسب خودمون پر کنیم آیا؟ :دی
مواظب خودت باش دوستم.
در پناه حق باشی:-*
پ.ن. من هنوز منتظرم طبق قولی که بهم دادی صورتت و ببینم دوست جون:-*

صبا دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:25 ق.ظ

مانتو نو مبارکه
بیخیال بابا ..بپوش :))
تا کور شود هر آنکه نتواند دید!

این ملتی که من میشناسم به ترک دیوار هم گیر میدن
از من میشنوی برو دوسه تا دیگه از این مانتوها در رنگهای مختلف و البته جیغ بخر .. بذار چشمشون عادت کنه.

شادی دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:02 ب.ظ http://shadi1987.blogfa.com

چی قرار؟؟؟ منم میام!!!!!!!!!

نبینم بی من میری تجریش!!

مشی خانوم دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

تنوع لازمه ایده جان!
الان هم چروک مده! منظورم هم آدم چروک بود هم لباس و مانتوی چروک جیگر! اگه بخوای به حرف مردم باشی که باید با روبنده و کیسه بیای بیرون! من آپ چردم با یه ترانه!
پیشم بیا!

علی دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:37 ب.ظ http://medicineman.persianblog.ir

از این سبز چمنی ها که نخریدی؟! D:

inmorix دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:02 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام...به به مبارک باشه...امیدوارم که به سلامتی بپوشید و چشم حسودها در بیاد...سعی کنید روحتون چروک نشه که هنوز اتوی روح نیومده.....بیخیال ظاهربینا...باطن مانتو رو بچسب که بهت میاد....

بهاره سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:36 ق.ظ

واییییییییییییییییی ایده جونم چقدر ناز صورتت... تازه خیلی هم شبیه اون هنرپیشه آمریکاییه هستی اگه اشتباه نکنم اسمش اسکارلت جوهانسونه فقط اون بوره ولی تو چشم و ابرو مشکی هستی .... خییییییییلی خوشملی دوستم:-*

این قضیه اسکارلت جوهانسونو تا حالا خیلیا بهم گفتن...
مرسی عزیزم. چشمات خوشگل میبینه.

مشی خانوم سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:44 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

ایییییده! این عکست کوش؟ پس چرا من نمی تونم ببینمش!!!
رخ بنما! رخ بنما!

نازلی سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:31 ب.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com

چقدر قشنگ بود متنتون خیلی دوست داشتم. ترکیب نوشته های قدیم و جدید. لذت بردم
این چیزهای که مد میشه پدر همه رو در آورده.
موفق باشید.

شادی سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:45 ب.ظ http://shadi1987.blogfa.com

منم عس مس خوام به منم بده اون دفعه هم که عکستو گذاشته بودی من ندیدم جون من

تو که خودمو دیدی دخمل!

صبا چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ب.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

منم ببینم؟

چیو ببینی خانوم خانومها؟

دخخرک یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 ق.ظ

پروردگار


درود:)
بسی نشاط رفت و بسیار قهقه‌ّا سر داد شد!‌ از شعف همی اشک بر گونه‌ها روان شد و الخ!
لکن هنوز حیرانم که چه گفتند و چرایش جا نیفتاده گرچه ما به سامانه‌های دیژیتالی همی مجهز بوده از ایام قدیمیم و عارضه‌ای سامانه را دگرگون نساخته ولی ....

خدائیش خندیدم:))
روحتان همیشه شاد و زندگیتان همواره خوش و مانتو‌هایتان همیشه زیبا!

میلاد شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:48 ق.ظ http://alivingbeing.blogsky.com

در بین مطالبتون این مطلب توجّه من رو شدید جلب کرد! چون خواهر من هر وقت مانتوی نو بخواد، خانم والده باید بشینن و براشون یه مانتوی قابل استعمال و بدوزن که از سایز خودشون 12 سایز کمتر نباشه و قدش هم بیش‌تر از 52 سانت باشه.

اره دیگه... یکی مشکل بزرگی سایز داره یکی هم برعکس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد